عصیان زنان

ساخت وبلاگ

عصیان زنان

هنریک ایبسِن، داستان نویس بزرگ نروژی، نمایشنامه ی مشهور خانه ی عروسک را در سال 1879 نوشت و به اجرا در آورد. در این نمایش، نورا زن جوانی برای نجات شوهر خود، هلمر، از یک بیماری سخت و خطرناک، برای گرفتن وام، امضای پدر را جعل می کند. وام دهنده، کروگستاد، کارمند بانکی است که مدیریت آن بعدها به هلمر می رسد. هلمر پس از پی بردن به خباثت کارمند خود یعنی کروگستاد، تصمیم به اخراج او می گیرد. اما کروگستاد به نورا هشدار می دهد که باید وساطت کند چرا که در صورت اخراج، قضیه ی وام جعلی را فاش خواهد ساخت. هلمر وساطت نورا را ردّ می کند.

نورا از بیم فاش شدن و رسوایی، تصمیم به خودکشی می گیرد. در همان حین نامه کروگستاد از راه می رسد و هلمر از حقایق ماجرا باخبر می شود. نورا توقع داشت در قبال جان فشانی های او، هلمر گناه را به گردن بگیرد ولی شوهر خودخواه زن خود را توبیخ و ملامت می کند. و حاضر می شود به کروگستاد حق السکوت بدهد. اما نامه ی دیگری از طرف او مبنی بر صرف نظر کردن از تهدید نورا می رسد و سند جعلی را به هلمر می دهد. او احساس آرامش می کند و می گوید: نجات یافتم. اما این بار نورا دلجویی شوهرش را نمی پذیرد و می گوید: خانه ی ما همیشه حالت یک اتاق بازی را داشته است. من عروسک تو بوده ام. موقعی هم که با پدرم زندگی می کردم عروسک او بودم. در نهایت، با وجود سه فرزند، از هلمر طلاق می گیرد و خانه را ترک می کند.

ایبسن در این نمایش، خارج از نگاه معمول اجتماعی و عرفی روزگار که زن را موجودی مطیع و گوش به فرمان می خواهد، حاکمیت مردسالارانه را به چالش می کشد و بر خلاف تصور عمومی، زن را موجودی نافرمان معرفی می کند. وی عروسک و خانه ی عروسکی را نمادی از اطاعت محض زن از مرد می داند و آن را برنمی تابد. نویسنده با دو نمایشنامه ی دیگر یعنی اشباح و دشمن مردم این ایده ی خود را به رغم مخالفت های ظاهری بسط می دهد. لازم به ذکر است که در ایران، داریوش مهرجویی با اقتباس از خانه ی عروسک، فیلم سارا را ساخت و دیگر آثار او چون بانو و پری و لیلا نمونه های دیگر نافرمانی زنان محسوب می شود.

مراد از ذکر این مقدمه ی مفصل این بود که زنان با نهضت های پیاپی فمینستی و افزایش آگاهی، درصدد تثبیت خود در جهان معاصر برآمدند و امروز نه فقط در غرب بلکه در کشورهای خاورمیانه نیز، عصیان زنان علیه قوانین حاکم بر جوامع، شکل خاصی به خود گرفته است. به گونه ای که آنان توانسته اند در سطح مدیریت سیاسی و کلان جامعه حضور فعال یابند و از حقوق و مطالبات خود دفاع کنند.

در ایران نیز پس از جنبش مشروطه و طرح مسائلی چون قانون و عدالت، مردم به حقوق و تکالیف خود آگاه شدند. هر چند زنان در دوران پیشین حضوری کم رنگ را تجربه کردند اما در انقلاب اسلامی ایران، زنان در راهپیمایی ها و تظاهرات حضوری فعال داشتند. تا آنجا که خبرنگاران خارجی انقلاب 57 را انقلاب چادرها لقب دادند. با شروع جنگ تحمیلی نیز پایداری و مقاومت زنان، جوانان را راغب به شرکت در جبهه های نبرد کرد. و حاصل آن همه تلاش، اعتماد به نفس بالای زنان و دختران و افزایش حضور در مراکز آموزشی و پژوهشی و آگاهی بیشتر به حقوق و ایجاد حس مطالبه گری بود.

امروز این نگاه به اوج خود رسیده است و زنان خواهان حقوق از دست رفته ی خود هستند. آنها خوب دریافته اند که برای وصول به خواست های خود باید به باور عمیق برسند و مردان را نیز به پذیرش آن باورها دعوت کنند. از این رو حاضر به هر گونه فداکاری و جان فشانی هستند. و این را پذیرفته اند که چاره ای جز این ندارند.

+ نوشته شده در چهارشنبه یازدهم آبان ۱۴۰۱ ساعت 10:59 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 16 آبان 1401 ساعت: 16:59