خم ابرو(2)

ساخت وبلاگ

بخش سوم:

اوقات نماز

نماز، دعای روزانه(19)

می گویند دعا تلاش پیوسته آدمی برای شناخت خداست. کاملاً خلاف آنچه بیشتر مردم می پندارند؛ دعا برای انسان امری طبیعی است نه کاری غریب و نامانوس و رازگونه. انسان همواره دعا کرده است و همواره دعا خواهد کرد آدمی با ادراک ابتدائی خود آب و آتش، آفتاب و ستارگان، جانوران و گیاهان و تصاویر و اساطیر را نیایش می کرده اما آنچه قطعی و مسلم است این که انسان بدوی نیایش می کرده است.

بعدها که عقل آدمی تکامل یافت و توانست خدا را به صورت ایزد یا اله های دارای صفات و احساسات انسانی تصور کند، تصمیم گرفت به هنگام دعا با پیشکش های قربانی، استغاثه هایش را به درگاه او ببرد. یهودیان باستان که نگرش معنوی نیرومندی نداشتند، می پنداشتند خدا به چشم کرم های خاکی به آنها می نگرد. متأسفانه هنوز هم کسانی هستند که به علت فهمی محدود از ذات راستین خدا به درگاه آن چنان خدایی دعا می کنند.

آدمیان در همه ی اعصار به طریقی دست به دعا برداشته اند. دست آخر آدمی برخاسته از نگرش بدوی یا عقلی محض به سوی فهم راستین معنوی خدا گام بر می دارد. اکنون شیوه های دعای ما در حال دگرگونی و گسترش و بهبود است. آدمی خصمناک یا شخصیتی دارای دوگانگی خیر و شر نیست. خدا، خدای عشق و محبت است. اصل دگرگونی ناپذیر نیکی محضی که عالم منظّم را احاطه کرده است. نیایش و راز و نیاز با چنین خدایی آسان است.

انسانی که هر روز به طور منظّم دعا می کند، می تواند یقین بدارد که کامیاب خواهد شد. زیرا خود را با غنی ترین و کامیاب ترین نیروی کائنات همنوا می کند. عیسی مسیح وعده داده است «و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید خواهید یافت»(قانون توانگری ص ٢٤٣)

بهترین مظهر دعا در فرهنگ اسلامی نماز است که در ساعات معین و به طور مداوم به صورت روزانه شکل می گیرد. در نماز، مسلمان با زبانی ساده، خدای خویش را می ستاید آنگاه از او درخواست هدایت و رهنمونی به راه راست را می نماید.

رکوع و سجودش نیز با توصیف خدا همراه است و در نهایت با درودی بر پیامبر اسلام(ص) که بنده و رسول خداست و سلامی بر اولیای الهی پایان می پذیرد. این تداوم و تکرار منظّم نماز، همان دعای واجب و ضروری یک مسلمان است که موجب سعادت و بهروزی او می گردد و یاد خدا را در تمام عمر برایش به ارمغان می آورد و کسی که در تمام ایام عمر، خدا را در کنار خود احساس کند و با او همنوایی نماید، رستگاری را به آغوش می کشد. چنان که حضرت علی(ع) در آخرین لحظات عمر در محراب معراج را تجربه کرد و فرمود: «به خدای کعبه که رستگار شدم.

وقتِ نماز(20)

هر گاه کسی را به کاری امر می کنند، اقتضای اخلاقی آن است که پس از پایان اعلام، نسبت به انجام آن اقدام نماید و هر گونه تعلّل و کاستی در پاسخ به درخواست فرد، خصوصاً اگر آن فرد بزرگتر و از جهاتی برتر باشد، نوعی کار غیر اخلاقی تلقی می شود.

امر به اقامه ی نماز از سوی خداوند متعال از این قاعده ستثنی نیست ولی در عین حال شرع به نوعی توسعه در وقت قائل شده است. از هنگام اذان و اعلام نماز تا چند ساعت پس از آن فرصت ادای این فریضه ی الهی است. برای فردی که در وقت آزاد به سر می برد، اعلام نماز برابر با انجام آن است ولی برای فردی که در وضعیت کاری است یا شرایط برای انجام عبادت برایش میسر نیست، این اعلام او را ملزم به انجام کار نمی کند، بلکه نوعی آگاهی برای دخول وقت نماز است تا پس از فراغت از کار به انجام آن مبادرت ورزد. این که امام رضا(ع) در روایتی می فرماید: «اقــم الصلوة لوقتها» شاید ناظر بر همین مسأله باشد و الا بیشتر روایات تأکید و تکیه شان بر انجام نماز در اول وقت فضیلت است. اگر برای یک مسلمان شرایط انجام عبادت از حيث مكان و طهارت فراهم بود، سستی در انجام آن نوعی بی توجهی نسبت به امر پروردگار محسوب می شود.

در حدیث آمده است اگر موقع نماز فرا رسید و فرد طلبکار برای دریافت مطالباتش رجوع کرد، اول باید طلب او پرداخت شود بعد نماز اقامه کند. یعنی انجام کار دیگران مقدّم بر اقامه ی نماز -آن هم در هنگام فضیلت- است. این مسأله بر محیط کار اداری هم صادق است. اگر کارگزار مراجعه کننده ای دارد و اذان نماز هم به گوش می رسد مؤظّف است اول کار ارباب رجوع را انجام دهد پس از آن در فراغت به انجام نماز همت گمارد.

نماز خواندن مسلمان نباید مانع از انجام کار دیگران و یا گاه بهانه ی گریز از کار باشد، بلکه برعکس اقامه ی فریضه نماز ترغیب مؤمن به انجام کار مسلمانان و بندگان خداست.

البته تجربه نشان داده است افرادی که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در پایان وقت آن انجام می دهند، نماز صبح خود را نمی خوانند. چرا که کمترین وقت برای نماز صبح وجود دارد. معمولاً از موقع اذان صبح تا طلوع آفتاب یک ساعت و نیم وقت بیشتر نیست. برخلاف دو نماز دیگر که زمانی سه برابر آن را در بر می گیرد.

با همه ی وجود، یادمان باشد که نماز خواندن برای یک مسلمان باید دغدغه باشد و یکی از این دغدغه ها رعایت وقت آن است. به قول اقبال لاهوری، وقت خاص معین شدن برای نمازهای روزانه که به مدلول قرآن تملک نفس آدمی را از طریق اتصال وی، سرچشمه ی نهایی زندگی و آزادی به وی باز می گرداند، برای آن است که من را از اثر ماشینی خواب و مشاغل روزانه نجات بخشد. نماز در اسلام به منزله ی گریز من است از ماشینی گری به آزادی(احیای فکر دینی در اسلام ص 121)

مؤمن مسلمان باید از طریق نماز وقت شناس شود تا با وقت شناسی خود هم به وعده ی الهی لبیک گوید و هم به وقت و وعده ی بندگان خدا پاسخی مثبت دهد.

اذان نماز بلال(21)

بلال حبشی نخستین اذان گوی اسلام بـه علـت لكنـت زبانی که داشت شین را سین و حیّ را هیّ تلفظ می کرد. از این رو مورد طعن برخی از ظاهربینان قرار گرفت. پیامبر اسلام(ص) از این طعن ناراحت شد و خطاب به آنان فرمود غلط خواندن بلال بهتر از صد نوع فصاحت و صحیح خواندن دیگران است.

مولوی در جلد سوم مثنوی ص ٦٥-٦٦ در ابیات ۱۷۲-۱۷۹ با تیتر «خطای محبان بهتر از صواب بیگانگان است نزد محبوب» این حکایت را پردازش کرده است.

آن بلال صدق، در بانگ نماز/ حیّ را هیّ همی خواند از نیاز

تا بگفتند، ای پیغمبر نیست راست/ این خطا اکنون که آغاز بناست

ای نبی و ای رسول کردگار/ یک مؤذّن کاو بود افصح بیار

عیب باشد اول دین و صلاح/ لحن خواندن لفظ حيّ على الفلاح

خشم پیغمبر بجوشید و بگفت/ یک دو رمزی از عنایات نهفت

کای خسان، نزد خدا هیّ بلال/ بهتر از صد حَىّ و خَىّ و قیل و قال

وا مشورانید تا من رازتان/ وانگـویـم آخـر و آغازتان

گر ندروی تو دم خوش در دعا/ رو دعا میخواه زان اخوان صفا

در این ابیات آنان که تمام توجهشان فقط به ظاهر اذان و نماز است و بدون توجّه به معانی، الفاظ و اذکار را با دقت و فصاحت ادا می کنند، مورد خطاب قرار گرفته اند. پیامبر آنان را فرومایه خوانده و متوجّه ی دقت در رفتارهایشان کرده است.

استاد فروزانفر در کتاب «مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی» مأخذ این حکایت را حدیثی می دانند که در ص 4 اللوء لوء آمده است. سین بلال عند الله شين. تلفظ سين بلال در «اشهد أن لا اله الا الله» در پیشگاه خدا شین محسوب می شود. یعنی خداوند سین بلال را شین می شنود.(ص ۸۸)

از این حکایت می توان آموخت که نمازگزار و اذان گو باید تمام توجّه اش به باطن باشد و هر چند رعایت ظاهر تا حدودی لازم و ضروری است. اما هیچ گاه نباید ظاهر فدای باطن شود. شاید یکی از معانی اخلاص در نماز هم به این نکته بر گردد که مؤمن نباید در ظاهر نماز غرق و از باطن آن غافل شود. کسی که خالصانه عبادت می کند پایان حیاتش بسان بلال با شادی آمیخته است.

چنان که گویند بلال حبشی هنگامی که در ضعف مزاج مانند هلال ماه لاغر و نزار شده بود، در آستانه ی مرگ قرار گرفت. همسرش از دیدن این منظره ی غم انگیز گریست و گفت: واویلا که مرگت فرا رسیده است. بلال گفت: غم مدار که اینک وقت شادمانی است نه اندوه.

چون بلال از ضعف شد همچون هلال

رنگ مرگ افتاد بر روی بلال

جفت او دیدش بگفتا واحـرب

پس بلالش گفت: نه نه واطرب(مثنوی 3/٣٥١٨-٣٥١٧)

نماز سحرگاهی(22)

پس از مرگ جُنید به خواب دیدندنش و پرسیدند: پروردگار با تو چه ها کرد؟ پاسخ داد: آن اشارت ها و عبارت ها و دانش ها و نقش ها از میان رفتند. تنها چیزی که ما را سودی بخشید چند رکعت نمازی بود که سحرگاهان خوانده بودیم. (کشکول شیخ بهایی ص۸۷)

بی جهت نیست که حافظ و سعدی و مولوی به سرایش اشعاری در وصف نماز صبح و آه سحرگاهی پرداخته اند و کلید گنج مقصود را در آن یافته اند. همان نماز که امروزه به برکت برنامه های شبانه و دیرهنگام صدا و سیما و همچنین گرفتاری های روزانه ی ما به فراموشی سپرده شده است. اگر این خواب جُنیدی درست باشد بر هزاران خوابگرد آفرین باد تا به تحلیل آن بپردازند و ما را از این غصه نجات بخشند. در حدیثی آمده است که نعمت های الهی را صبحگاهان تقسیم کنند و باد به تقسیم غنایم می پردازد.

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی

خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است

بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی

فردی می گفت: در ایام نوروز و شروع تحویل سال هر کسی دعایی می کرد. من فقط از خداوند یک آرزو طلب کردم و آن این که صبح ام بی نماز نگذرد و از خداوند توفیق خواندن نماز صبح را خواستار شدم و او این لطف و توفیق شامل حال من کرد و از آن پس تاکنون هیچ وقت نماز صبح ام قضا نشده است. ببینید در هنگام تحویل سال دیگران چه درخواستی دارند و او از خدا چه خواسته است.

البته در روانشناسی ثابت شده است که بدن دارای یک ساعت موزون است و انسان برای هر وقت بخواهد، می تواند آن را کوک نماید و شماته دار نیز هست و می توان زنگ آن را به صدا در آورد. حال اراده ای می خواهد که این ساعت را تنظیم کند.

با این وجود اگر کسی ساعت بدنش از تنظیم خارج شده باشد، می تواند به کمک یک ساعت شماته دار یا استفاده از زنگ ساعت موبایل، صبح خود را با نماز شروع کند. چرا که زیباترین نماز نماز صبحگاهی است که قرآن از آن به قرآن الفجـر تعبیر کرده و می فرماید: إِنَّ قُرآنَ الْفَجْر كَانَ مَشْهُوداً(اسراء/۷۸) مفسران گفته اند: مراد از قرآن الفجر نماز صبح است. در اثر بخشی نماز صبح تردیدی نیست و نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء به برکت نماز صبح، فروغ پیدا می کنند. هر کس نماز صبح اش قضا شود، چگونه روی اش به نمازهای دیگر باز می شود. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!

ترنم نماز صبح(23)

حمزه رابرتسون، خواننده ی انگلیسی تبار مانند سامی یوسف، به خواندن ترانه های دینی روی آورده است. از جمله سروده های برخوانده او «ترنم نماز صبح» است. متن ترانه ی او که به زبان انگلیسی است و شاید برگردانی از سروده عربی که به زبان فارسی برگردانده می شود.

دلیلی وجود دارد که هر روز صبح برای خدا نماز می خوانیم.

این یک ملاقات است و نباید دیر کنیم.

اگر ما خواهان صلح و صفا هستیم باید از خدا اطاعت کنیم و نماز بخوانیم.

هیچ احساسی بهتر از زمانی نیست که سر وقت نماز بخوانیم.

و می دانیم که با نماز سر وقت، بقیه ی روزمان را به خوبی سپری خواهیم کرد.

پس ما باید تلاش کنیم تا قبل از طلوع آفتاب بیدار شویم.

و بعد می توانیم با برکت و رحمتی که خدا به سویمان می فرستد خانه ی خود را ترک کنیم.

اگر سر وقت نماز بخوانی زندگی ات پربرکت خواهد شد.

اگر سر وقت نماز بخوانی، خدا از تو راضی خواهد شد.

هیچ بهانه ای برای نخواندن نمازها نداری

چون ما هر روز به خدا نیاز داریم.

پس به من بگو چرا دیر از خواب بیدار می شوی؟

اگر ما خواهان صلح و صفا هستیم،

باید از خدا اطاعت کنیم و نماز بخوانیم.

هیچ احساسی بهتر از زمانی نیست که سر وقت نماز بخوانیم.

و می دانیم که با نماز سر وقت بقیه روزمان را به خوبی سپری خواهیم کرد.

پس ما باید تلاش کنیم تا قبل از طلوع آفتاب بیدار شویم.

برادرم و خواهرم گوش کن همه ی اینها قبلا گفته شده

تو خیلی خسته ای و می خواهی کمی بیشتر بخوابی،

ولی زمانی که دیر از خواب بیدار می شوی.

یک خلاء در وجودت احساس می کنی.

دوست من می دانم که آسان نیست.

ولی باید تلاش کنیم پس به من اعتماد کن.

با این کار در زندگیمان احساس متفاوتی خواهیم داشت.

و خداوند به ما قدرت و نیرو خواهد بخشید.

هیچ احساسی بهتر از زمانی نیست که سر وقت نماز بخوانیم.

و می دانیم که با نماز سر وقت بقیه روزمان را به خوبی سپری خواهیم کرد.

پس ما باید تلاش کنیم تا قبل از طلوع آفتاب بیدار شویم.

گاه لازم است با ترانه و یا سروده ای به تذکر پیرامون نماز پرداخت. مسئولیت شاعران متعهد در این باره سنگین است باید آن را جدّی بگیرند.

نماز ظهر عاشورا(24)

ظهر عاشورا بود و عده ای از یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیده بودند. یکی از اصحاب امام، خدمت ایشان آمد و گفت: وقت نماز است. نمازمان را چگونه بخوانیم؟ سپاهیان دشمن در مقابل ایستاده و گروهی نیز مشغول مبارزه بودند. امام حسین(ع) سر به آسمان بلند کرد و فرمود: خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. اذان بگو تا نماز را به جماعت بخوانیم. بعد از اذان، امام و یارانش در میدان مشغول خواندن نماز جماعت شدند. در حالی که دو نفر از یاران امام حسین(ع) در مقابل نمازگزاران ایستاده بودند تا تیرها و نیزه های دشمن به نمازگزاران نخورد.(الارشاد، شیخ مفید ص 236)

این متن گزارشی کوتاه از آخرین نماز عاشورائیان و رهبر سرخ شهادت امام حسین(ع) است که در کُتب مقاتل و تاریخی بیان گردیده است. در گرماگرم نبرد، با یادآوری یکی از یاران، نماز جماعت اقامه می شود و در ادامه ی این ماجرا آمده است که آن دو نفر تا پایان نماز مقاومت کردند و برای خواندن نمازی در صحنه نبرد جان شان را فدا کردند تا نماز بماند و رهروان راه شریعت، فریضه ی نماز را ادا نمایند. این نکته ی تاریخی بهترین گواه بر وجوب و اهمیت نماز است. یعنی در میان آتش و خون، باز اقامه ی نماز ضروری و لازم است تا چه رسد به حالت عادی و روزمره.

شاید بتوان تحلیل دیگری بر این ماجرا افزود و آن این که برای ملاقات با پروردگار و پذیرش مرگ بهترین حالت، ملاقات در نماز و ارتباط نزدیک در گفتگویی زیبا شکل می گیرد. چه بسیار از عارفان و عالمان که پیش از ملاقات مرگ خدا را در نمازشان رؤیت کرده اند و آن گاه چه راحت جان را به جانان تسلیم نموده اند.

نهضت عاشورا با نماز گره خورده و امام حسین(ع) فدایی نماز است و در وقت ملاقات نهایی به پروردگار پس از نمازش بود که فرمود: الهی رضاً برضاک و تسلیماً لامرک لا معبود سواک یعنی الان به رضای تو راضی ام و خود را تسلیم تو نموده ام چرا که جز تو معبود و معشوقی ندارم.

حال کسانی که به برپایی مراسم عاشورایی می پردازند، مهمترین و واجب ترین کارشان برپایی نماز در طول برگزاری مراسم خصوصاً در روز عاشوراست. سینه زدن و زنجیر زدن یعنی خبر کردن وجود برای دل سپردن به خدا و نماز است و امام حسین(ع) که خون خداست(ثارالله) برای احیاء و اقامه ی نماز، شهادت را پذیرا شد. آن حضرت خوب می دانست که خداوند وقتی او را می پذیرد که با یارانش آخرین نماز را با توجه و به جماعت برپا کند.

نکته ی دیگرِ این واقعه آن است که یک مسلمان در بدترین شرایط و با بحرانی ترین حادثه ها نباید نسبت به نماز خود غافل شود چرا که هیچ امری واجب تر از ملاقات پروردگار، آن هم در نماز نیست و چه زیبا ملاقاتی و حضوری!!

بخش چهارم:

احکام نماز

نماز حداقلی(25)

آن گونه که از احادیث برمی آید، نماز در آغاز رسالت پیامبر(ص) بیش از ۱۷ رکعتی بوده که اکنون هست. حسب روایات معراجیه در شب معراج پس از وجوب رکعات پنجاه گانه ی نماز، پیامبر(ص) در صدد تخفیف رکعات آن برآمد و خداوند هم به درخواست پیامبر(ص) پاسخ مثبت داد و نماز به ۱۷ رکعت تقلیل یافت. اگر این روایت نمادین هم باشد، حکایت این معناست که فقط 17 رکعت در روز واجب است.

بنابراین ۱۷ رکعت نمازی که یک مسلمان در طول روز به عنوان فریضه به انجام می رساند، حداقل عبادتی است که بر فرد مؤمن واجب گشته است یعنی اگر مسلمانی بخواهد کمترین سیر در عبادات را نصیب خود گرداند، مؤظّف به انجام نمازهای واجب است. ولی اگر کسی در صدد ارتقاء و کمال عبادی خود باشد، نباید به این ۱۷ ركعت نماز واجب اكتفا كند. سرّ این که نمازهای دیگری در کنار نمازهای واجب به عنوان مستحب قرار داده شده این است که مؤمن با استفاده از آنها به درجه ای بالاتر هدایت شده و زمینه برای پیشرفت داشته باشد. از طرفی وجوب نمازهایی چون نماز آیات نماز

میت و نماز قضای خود یا پدر و مادر و موارد مستحبی چون نماز حاجت، نماز شب، نماز مسجد و نماز شب اول قبر همه بیانگر ارتباط بنده با پروردگار خود است تا در فرصت های گونه گون و به مناسبت های مختلف و در حقیقت به بهانه های بسیار سر به سجده آورد و خدای خویش را پرستش نماید.

نه فقط نماز حداقلی(۱۷ رکعت) كفِ مطالبات خدا از بنده اش است بلکه دیگر عبادات و احکام فقهی هم همین حکم و قاعده بر آنان جاری است. چنان که از مسلمان خواسته اند یک ماه رمضان روزه بگیرد و یکبار حج بگذارد و از مال خویش خمس و زکات ببخشد. همه ی اینها حداقل خواسته ی خداست و حداقل رسیدن به معنویت را اقتضاست. پس برای کمال یابی چاره ای جز گذر از حداقل و دریافت حداکثر نیست.

این نکته را از این رو یادآور شدم تا دریابیم که اگر به ۱۷ رکعت نماز روزانه اکتفا شود تصور نکنیم به درجه ی اعلی الاعلیین رسیده ایم و بر خدا و بندگان خدا منت نهیم که پاس شریعت نهاده و به واجبات آن عمل کرده ایم بلکه این کمترین توجه به خداست از این رو پیامبران و امامان و اولیاء و عارفان سخت مشغول مناجات حق و ادای نماز و ذکر و سلام بوده اند.

در تاریخ آمده است که پیامبر اسلام(ص) سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه می گذارد و یک سوم آخر شب را به نماز می ایستاد و همواره ذکر استغفار و تحمید و تهلیل را بر زبان داشت. چنان که حضرت امیر(ع) و فرزندانش همواره به ذکر حق مشغول و دل در گرو معبود معطوف داشتند و امروز پیروانش را ببین که به نماز حداقلی هم تن نمی دهند و در عین حال خود را پیرو خدا و رسول و آل رسول می دانند.

ملولان همه رفتند در خانه ببندید

بر آن عقل ملولانه همه جمع بخندید

به معراج برآیید چو از آل رسولید

رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید(دیوان شمس، غزل /٦٣٨)

سجده در نماز(26)

بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می کند. شما امواج الکترومغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنار بگذارید، دریافت می کنید. همچنین از طریق لامپ های روشن که حتی برای یک ساعت هم خاموش نمی شود. شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطيس دریافت می کنید و به عبارت دیگر شما با امواج الكترومغناطيس شارژ می شوید. بدون این که بفهمید! دچار سردرد هستید! احساس ناراحتی می کنید این را فراموش نکنید و حتی بعضی از این علائم را احساس کردید! راه حل همه ی اینها چیست؟

یک دانشمند اروپایی تحقیقاتی را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج الکترومغناطیسی که به بدن آسیب می رساند را انجام داده اسـت. بــا گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مُضرّ را تخلیه خواهد کرد. این شبیه زمین کردن ساختمان هایی است که احتمال برخورد سیگنال های الکتریکی مانند رعد و برق وجود دارد تا امواج از طریق زمین تخلیه شود. بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود! آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می کند، بهترین راه که پیشانی تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد. و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی که بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است.

بنابراین سجده در نمازتان بهترین راه برای تخلیه سیگنال های مُضرّ از بدن است! این همچنین کمال مطلوب برای نزدیکی به قادر مطلق است او که جهان را این گونه خلّاق آفرید! قادر متعال همواره از ما چیزی را می خواهد انجام دهیم که برای خودمان مفید و سودمند است. موضوعاتی وجود دارد که دلیلِ انجام قطعی آن نمی دانیم. اما دیر یا زود ممکن است شما دلیلش را پیدا کنید! در هر حال شما باید به خداوند متعال ایمان داشته باشید و بدانید هر آنچه برای او انجام می دهید، بهتـریـن برای شماست. ما به خاک نمی افتیم تا امواج الكترومغناطيس تخلیه شود بلکه برای اطاعت خدای قادر متعال سجده می کنیم ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است ایمان ما بخاطر آفریننده است! او همه چیز را می داند.(برگرفته از مقاله ی حسین نجفی به نام سجده در نماز)

نکته ای که در پایان این مقاله آمده است هم به فلسفه نماز و سجده اشاره دارد و هم به فلسفه ی آفرینش. خداوندی که آدمی را خلق کرده است آنچه را برای او خواسته مفید اوست و آنچه از آن نهی نموده در نهایت به ضرر اوست. این نکته در حقیقت فلسفه ی عبادت و اطاعت از خداست. بنابراین برای خواندن نماز به عنوان یک نوع عبادت روزانه نباید در پی فلسفه های دیگری بود و از این امر فاصله گرفت چرا که ارکان و افعال و اذکار نماز نمونه ی عینی طاعت حق است و تواضع و فروتنی آدمی را به دنبال دارد.

آخرین صف نماز(27)

داشتم میل(پست الکترونیکی) ام را چک می کردم. به مطلبی برخوردم که هر چند چندان باب میلم نبود ولی در آن با همان زبان ساده، نکته ها نهفته بود. ادبیات کوچه و بازاری داشت اما از آنجا که در پی مطالبی پیرامون نماز و عبادت بودم، حیفم آمد که از آن در گذرم. اما متن میل این بود:

«چقدر خنده داره که یک ساعت با خدا دیر و طاقت فرساست و ۹۰ دقیقه بازی یک فوتبال مثل باد می گذره!

چقدر خنده داره که صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول

به خرید می ریم کم به چشم می یاد!

چقدر خنده دار که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت

می گذرد!

چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم، هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی تر از حدش میشه شکایت می کنیم و آزرده خاطر میشیم!

چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد صفحه از پرفروش ترین کتاب رمان دنیا آسونه!

چقدر خنده داره که سعی می کنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!

چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره ی خود پیدا نمی کنیم اما بقیه ی برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!

چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قرآن را به سختی باور می کنیم!

چقدر خنده داره که همه ی مردم میخوان بدون این که به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!

چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرامی گیره اما وقتی سخن و پیام الهی را می شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می کنیم!

خنده داره اینطور نیست؟ دارید می خندید؟ دارید فکر می کنید؟

این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی است.

آیا این خنده دار نیست که وقتی می خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی ها را از لیست خود پاک می کنید به خاطر این که مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند!»

مقایسه ی جالبی بود. اما نیاز به اندیشیدن دارد. آیا این همان قصه ی تنگی درِ نماز و ایمان نیست که فقط پاره ای به آن عشق می ورزند ولی دیگر برنامه های زندگی از دروازه ی بزرگ می گذرد و یاران آن بیشمارند شما جز کدام دسته هستید؟

نقد نمازگزاران(28)

قرآن مجید با آن که بارها به تحسین و تعریف نمازگزاران پرداخته اما در مواردی آنها را به نقد کشیده است. در آیاتی به سجده نکردن و یا رکوع نکردن که دو رکن رکین نماز هستند، اشارت می کند.(مرسلات /٤٨، اعراف/١١) و گاه گروهی را به خاطر ضایع کردن نماز شماتت می کند.(مريم / ٥٩) ولی در مواقعی مؤمنان و نمازگزاران را مورد خطاب قرار داده و به انتقاد از آنان می پردازد.

در یک آیه می فرماید: وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاة اتَّخَذُوهَا هُزُواً و لَعباً(مائده/۵۸) یعنی وقتی آنان را به نماز فرامی خوانند آن را به تمسخر و بازی می گیرند. در این آیه بازی گرفتن و مسخره کردن نماز را طرح کرده است. از ظاهر آیه بر می آید که گروهی از مسلمانان نسبت به نماز بی توجه و سهل انگار بوده و آن را امری بیهوده قلمداد می کنند.

در آیه ی دیگر منافقان را مورد خطاب قرار داده می فرماید: وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إلا قليلاً(نساء/١٤٢) دو ویژگی خواندن نماز از روی کسالت و ریاکاری را صفت منافقان برشمرده است.

البته در سوره ی توبه کسالت در نماز را نشانه ی منحصر به فرد نفاق دانسته می فرماید: ولا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلا وَهُمْ كُسَالَى(توبه/ ٥٤)

در روایتی پیامبر اسلام(ص) نماز منافقین را به نوک زدن کلاغ تشبیه کرده و می فرماید: منظور از ایــن آیــه(١٤٢/ نساء) منافقین است که مدتی می نشینند و چشم به آفتاب می دوزند تا کی غروب کند. همین که خورشید بین دو شاخ شیطان قرار گیرد، آن گاه برخاسته به سرعت ســر خود را چون کلاغ چهار مرتبه به زمین می زنند، بدون این که ذکر خدا جز اندکی بگویند.(الميزان ج ۵ ص ۱۹۷)

در آیه ی مورد نظر و آیه ٦ سوره ی ماعون(الذينَ هُمْ يُرَاءُونَ) ریاکاری را مورد نقد قرار داده که هم مؤمنان و هم منافقان بدان دچارند. به گونه ای که دوست دارند نماز خود را به رخ دیگران بکشند و اندک عبادتشان را زیاد و بزرگ جلوه دهند.

آخرین موردی که به انتقاد مستقیم از نمازگزاران پرداخته آیات ٤ تا ٦ سوره ی ماعون است. آنجا که می فرماید: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ، الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ الذينَ هُمْ يُرَاءُونَ) یعنی وای بر نمازگزارن آنان که در نماز خود سهل انگاری کرده و خودنمایی می کنند.

در کتاب خصال شیخ صدوق از حضرت علی(ع) نقل قول شده که فرمود: هیچ عملی نزد خدا محبوب تر از نماز نیست پس مبادا هیچ کاری از کارهای دنیا، شما را از نماز در اول وقتش باز بدارد برای این که خدای عز وجلّ، اقوامی را به همین جرم مذمت نموده و فرموده الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ. یعنی کسانی که از در غفلت نسبت به امر نماز و اوقات آن سهل انگاری می کنند (الميزان، ج ٢٠ ص ٦٣٥)

بنابراین نمازگزاران باید متوجه نماز خود باشند تا آلوده به آفات نشود و با پیراستگی از این آفات به نمازی با خلوص و اخلاص دعوت شوند.

ترک نماز(29)

پاره ای از متصوفه و دراویش بر این باورند که با در رسیدن یقین، عبادت و نماز ترک می شود. دستاویز این سخن و ایده آیه ۹۹ سوره ی حجر است. آنجا که خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: وَاعْبُدْ ربَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ. پروردگارت را عبادت کن تا هنگامی که یقین فرا رسد. تردیدی نیست که این ایده به گزاف است. چرا که اولا مخاطب آیه پیامبر اسلام (ص) است و تاریخ به تواتر نشان داده است که پیامبر بزرگوار اسلام(ص) تا آخرین لحظات عمر گرانمایه ی خود دست از عبادت برنداشته و آخرین گفتار و رفتار وی توصیه به عبادت و نماز بوده است. چنان که درباره ی ائمه اطهار(ع) و اولياء و صالحان و عارفان در ساعات پایانی عمرشان داستان ها و حادثه ها نقل شده است. همچون حضرت علی(ع) که شهادتش در محراب عبادت رخ داد.

از طرفی اگر خطاب آیه به پیامبر (ص) است در یقین ورزی او که امر رسالت الهی و هدایت بندگان خدا را عهده دار بود، نباید تردیدی به دل راه داد. چرا که او با علم و ایمان کامل به حق، مقتدا و مهتدای مسلمانان بود.

ثانیا چنان که مفسران آورده اند مراد از یقین در آیه ی مذکور مرگ است. بدین علت که در هر چیز می توان شک و شبهه نمود جز مرگ که پدیده ای است یقینی و قطعی و این معنا در سوره ی مدثر/ ٤٧ - ٤٦ نیز در اعتراف دوزخیان آمده است: وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أتَانَا الْيَقين. و ما همواره روز رستاخیر را تکذیب می کردیم تا این که یقین(مرگ) ما فرا رسید.

ثالثا به استناد آيه ی شريفه وَأَوْصَانِي بالصَّلاة والزَّكَاة مَا دُمْتُ حَيّاً(مريم /۳۱) آغازین کلام حضرت عیسی در معرفی خود به نماز خواندن تا آخرین لحظه ی عمر توصیه شده است و این آیه، مؤید دو دلیل دیگرست که در هیچ مکتب آسمانی به ترک عبادت و نماز به محض وصول يقين سفارش نشده است.

بنابراین بی نمازی در برخی دراویش هیچ توجیهی ندارد و شاید ناشی از بی ذوقی و یا کاهلی آنان در ادای فرضيه الهی است؛ مگر این که بگوییم: آنان مانند ملامتیان برای پرهیز از مواجه با خلق و دوری گزینی، فتوا به ترک ظاهری نماز داده اند ولی در خلوت خود به عبادت می پرداختند ولی این توجیه هم پذیرفتنی نیست. چرا که ملامتیان برای فرار از مردم به گناه ورزی سطحی و ظاهری(مانند خوردن آب در جام شراب) دست می یازیدند و این رفتار با ترک عبادت و نماز در تنافی است.

نهایت این که در فرهنگ دینی هیچ رفتاری جایگزین نماز نیست و هیچ مسلمانی نباید به بهانه ی دریافت یقین و یا انجام کار صوابی خود را از خواندن نماز معاف گرداند. چرا که نماز ذکر حق است و هر انسانی اعم از مسلمان و غیر مسلمان بی نیاز از این ذکر نیست.

این قدر گفتیم و باقی فکر کن

فکر اگر جامد شود رو ذکر کن

ذکر آرد فکر را در اهتراز

ذکر را خورشید آن افسرده ساز(مثنوی 6/1475)

بخش پنجم:

آثار اخلاقی نماز

نماز پالایش درون(30)

برخی با شیوه های مختلف گفتاری و شکل و شمایل های متفاوت رفتاری، نماز را دور می زنند و ارتباط و اعتقاد به خدا را در عناصر دیگر مذهبی و اجتماعی جستجو می کنند و در توجیه این دور زدن و غفلت از نماز به گزاره هایی چون «هر کس به گونه ای خاص با خدا ارتباط برقرار می کند»، «مگر در ادیان دیگر و یا مردمان دیگر غیر از معتقدان به مذهب، نماز وجود دارد؟» یا «من فقط خدا را قبول دارم و به او عشق می ورزم و مسلمانی در ایمان به خدا و اعتقاد به او خلاصه می شود» متوسل می شوند یا در رفتارهایی چون کمک به دیگران، تجربه کردن خدا در زندگی و یا هر چه از خدا خواسته ام به من داده است! مگر عبادت فقط در نماز خواندن خلاصه می شود؟

عبادت به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده و دلق نیست

به ظاهر این گفته ها و رفتارها در ترک کردن نماز نوعی فرار از مسئولیت اولیه و عادی مسلمانی است. چرا که همان خدایی را که بدان اعتقاد دارند و به او عشق می ورزند، دستور به اقامه ی نماز داده است و پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) همواره بر آن تأکید داشته و با آن که خود به امور مختلف دینی و انسانی اشتغال داشته اند، اما هیچگاه عنصر عبادی نماز را ترک نکرده و تا آخرین لحظه ی حیات خویش بدان پایبند بوده اند.

مطمئناً کسی که نماز خالصانه را اقامه کند به تهذیب نفس خود کمک نموده و در انجام امور دیگر راغب تر و خالص تر است. نماز برای پالایش اندیشه ی درون و رفتار برون ماست. نماز نوعی تأیید اعتقاد به خدا و اعتماد به اوست. از طرفی، اعمال دیگرِ یک مسلمان در پرتو نماز شکل می گیرد و ارتقا می یابد. این که عده ای مسلمانی را در ایمان لفظی و انجام امور فرعی لحاظ می کنند، سخت در اشتباهند. همان خدایی که مسلمان بدان اعتقاد دارد، امر به انجام این فریضه کرده است و در طول تاریخ اسلام تاکنون هیچ فقیهی در وجوب اقامه ی نماز یک مسلمان تشکیک نکرده است. البته درباره ی جزئیات آن، بین فرقه های مسلمان اختلاف وجود دارد ولی در اصل آن هیچ روشن بینی به بیراهه نرفته است. حتی کسانی که در باره ی پاره ای از اوامر و نواهی شرعی قائل به شروط و شرایط شده اند اما در انجام فریضه نماز تردیدی به دل راه نداده اند. به تعبیر دقیق تر نماز را تعبّدی پذیرفته اند.

بهترین پدیده ای که ایمان واقعی انسان را رقم و دیگر رفتارها را محک می زند، نماز است. این که نوعاً افراد مسلمان بی نماز مورد شماتت و بازخواست دیگران قرار می گیرند، ناشی از آن است که رفتارشان با آن تصورات کلی شان در باره ی خدا و ایمان به او ناسازگار است.

اگر اعتقاد آدمی با رفتارهایش ناهماهنگ باشد، نشانگر سستی ایمان و یا برداشت غلط از اعتقاد به خداست. چرا که اعتقاد به خدا باید همراه با پذیرش و ایمان به قرآن و پیامبر و قیامت و دستورات الهی باشد. مجموعه ی این اعتقادات به سان دانه های تسبیح به هم متصل هستند و نماز ریسمان و پیوند دهنده ی این تسبیح است. این که پیامبر اسلام(ص) فرمود در قیامت اگر نماز پذیرفته شود دیگر اعمال آدمی مورد پذیرش قرار می گیرد، ناظر به همین نقش ریسمانی نماز است. جالب اینجاست که بیشتر اعمال دینی - اجتماعی یک مسلمان چون روزه، نذر، دعا، حج و زیارتِ خانه ی خدا با نماز عجين شده است و حتی بر مسلمانی که مرده است، زندگان را به نماز میت فرا خوانده اند تا به تقدّم و تداوم نماز در حیات یادآور شوند.

نماز خالصانه(31)

ابن شهر آشوب در کتاب المناقب آورده است: روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا(ص) هدیه آوردند، حضرت به اصحاب خود فرمود آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد، تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ کسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود. کسی جواب او نداد، مگر علیّ بن ابیطالب(ع). او برخاست و عرض کرد: یا رسول الله من می خوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده و فکر دنیا را نمی کنم. رسول خدا گفت: بخوان. علیّ(ع) خواند و تمام کرد.

جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا رسول الله یکی از دو شتر را به علی بده رسول خدا فرمود: من با علیّ شرط کرده بودم، چیزی از دنیا به قلبش راه ندهد. ولی علیّ در سلام نماز به خاطرش آورد من کدام یکی را بگیرم، بزرگش را یا چاقش را جبرئیل گفت: یا محمد خداوند می فرماید که علیّ فکر می کرد بزرگ را بگیرم یا چاق را تا در راه خدا صدقه بدهم و این فکر علیّ در سلام نماز برای خدا بود نه برای دنیا رسول خدا(ص) یک شتر از آن دو شتر را به علیّ(ع) داد. (المناقب ج ۱ ص ۳۰۲)

این که فردی تمام حواس و فکرش متوجه نماز شود و فقط با اذکار و افعال سر و کار داشته باشد. بسیار سخت است تمرکز واقعی در نماز نصیب افراد اندکی می گردد. البته یافتن چیزی و یا گشودن قفلی از مشکل در نماز حکایت همان تمرکزی است که در نماز شکل می گیرد. یعنی فرد همه ی افکارش را متوجه و متمرکز در یک مسأله می کند. لذا به آن دسترسی پیدا می کند. در هر صورت، نماز خالصانه کیمیاست و اختصاص به پیامبران و امامان و اولیاء الله ندارد. از بیان آنچه در کتاب المناقب آمده است؛ اگر فردی مسائل و مشکلاتی که دارد به نوعی به خدا برگردد و در راه خدا مصرف کند باز به اخلاصی در نماز دست یافته است. حضرت علیّ(ع) که عمر خود را در راه خدا صرف نموده است در نماز هم ذکر و یاد خدا و صدقه دادن برای خدا را ـ چنان که انگشترش به فقیر داد - مد نظر دارد.

حال اگر مسلمانی امور روزمره را با یاد خدا و در راه خدا به انجام رساند، او نیز به عبادت پروردگار مشغول است ولی متأسفانه گاه امور عادی و جاری ما را از خدا دور می کند و برای تدارک این حالت باید به نماز پناه ببریم و از راه نماز در راهی خدایی گام برداریم. بنابراین نماز وسیله ی رفع غفلت برای ماست و یاد خدا روح و روان ما را زنده نگه می دارد. امید که با اقامه ی نمازی باصفا و خالصانه، صفابخش زندگی الهی خود باشیم. و با هم این دعا را زمزمه کنیم. خدایا قبل از این که بمیریم و بر ما نماز بخوانند، ما را به یک نماز باصفا دعوت بفرما.

نماز، صفای دل(32)

نماز، اساسی ترین رشته ی الفت و عالی ترین عامل محبت میان بندگان و حضرت حق است. نماز، نور قلب و صفای دل و جان و سلامت روح و روان و فروغ ذات عباد صالح خداست.

نماز، واسطه ی محکمی است که تمام هستی انسان را به ملکوت هستی پیوند می دهد و به مانند آن برنامه ای را برای ربط دادن آدمی به حق و حقیقت نمی توان یافت. نماز پناه بی پناهان، سنگر جهادگران، گلستان روح افزای عاشقان، چراغ سحر مشتاقان، نور وجود عارفان، آرامش بینوایان و سیر کمالی آگاهان است.

نماز، برتر از همه ی عبادات، جامع تمام کمالات، منعکس کننده ی کلّ واقعیات، منبع بركات و كليد قفل تمام مشکلات است. نماز خمیر مایه ی حیات، تزکیه کننده ی صفات، علاج زشت ترین عادات، آورنده ی حسنات، تبدیل کننده ی سیئات، باعث کرامات، منبع فیض، نگهدارنده ی انسان از حادثات و حقیقت کائنات است.

نماز هویت ایمان، حقیقت جهان، طریقت جان، قدرت انسان و مایه ی بهشت و رضوان است. نماز عشق سالکین، عبادتی آتشین، کاری بی قرین، بهترین معین، خورشید اهل زمین، مُونسِ اصحاب دین، امین جان غمین و رحمت واسعه ی حضرت ارحم الراحمین است.

بدون نماز خود را از اهل حقیقت و واقعیت مدان و رسیدن فیض خاص الهی را به سوی خود توقع مدار، اکسیر وجود منهای نماز بیسواد است. بی خبران از نماز بی خردانند، و فراریان از این مقام گرفتار شیطانند. ثروتمندان بی نماز فقیرند. و تهیدستان با نماز از همه مستغنی تر، حقیقت و واقعیت همان است که عارف شوریده ی الوند حضرت بابا طاهر فرموده است:

خوشا آنان که الله یارشان بی

که حمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمازند

بهشت جاودان بازارشان بی

این جملات مقدمه ی کتاب «روش های صحیح ترویج فرهنگ نماز» بود که توسط ستاد اقامه ی نماز کشور تهیه و

جهت تدریس در دوره های آموزشی کوتاه مدت کارکنان توصیه شده است.

این کتاب دارای یک مقدمه و پنج فصل است که به ترتیب عبارتند از:

فصل اول: مفهوم شناسی

فصل دوم: اهمیت و جایگاه نماز در تربیت انسان

فصل سوم: روش های صحیح ترویج فرهنگ نماز در خانواده

فصل چهارم: روش های صحیح ترویج فرهنگ نماز در بین نوجوانان و جوانان

فصل پنجم: روش های صحیح ترویج فرهنگ نماز در جامعه از دیدگاه قرآن کریم

نماز مانند هر موضوع دیگری در کتاب ها پرورش یافته است و کتاب هایی از این دست بسیار است. ما باید با نماز از طریق مطالعه ی کتاب، آشنایی بیشتری پیدا کنیم. بنابراین برای شناخت بهتر این فریضه، لازم است که به کتاب ها مراجعه کرد.

هر چند با فصل بندی و محتوای کتاب فوق، خیلی موافق نیستم اما به کسانی که می خواهند به نماز اهمیت دهند و ره توشه ای آخرتی از نماز کسب نمایند، توصیه به مطالعه آن می شود. مطمئناً نمی توان از یک زاویه به نماز و نیاز پرداخت باید راه های مختلف را تجربه و آن که با روح و روان ما سازگارتر است، انتخاب کرد.

نماز، سمبل خشوع(33)

قرآن کریم در معرفی موجودات هستی، آنان را بـه ویژگی هایی چون قنوت، تسبیح، حمد و سجود در مقابل پروردگار می ستاید. یعنی تمامی هستی نه فقط آفریده های الهی بلکه تسبیح گوی او هستند. در آیه ی اول سوره ی جمعه می فرماید: يُسَبِّحُ لله مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي للَّهِ الأرض. هر چه در زمین و آسمان ها هست، همه به ستایش خدا مشغولند.

در جای دیگر آمده است: ولله يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَوَاتِ والأرض(رعد/ 15) یا می فرماید: ولله يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةَ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَايَسْتَكْبِرُونَ(نحل/٤٩) در این آیه سجده کردن را به همه ی جنبنده ها و فرشتگان نسبت داده است و در نهایت فرموده است: إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلا يُسَبِّحُ بِحَمْده(اسراء/٤٤) یعنی هر موجودی به تسبیح گویی خدا مشغول است.

از مجموع این آیات برمی آید که موجودات هستی دائماً خدا را تسبیح و ستایش می کنند. اما بُروز این تسبیح در قالب سجده یا قنوت است. كُلٌّ لَهُ فَانتُونَ(بقره/ ١١٦) البته همه ی این قالب ها به یک چیز و آن اطاعت محض از خدا بر می گردد. چون امتناع و سرکشی موجودات در برابر خدا قابل تصور نیست. چنان که فرمود: فَقَالَ لَهَا وَالأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائعينَ(فصلت/۱۱) خضوع و فروتنی موجودات هستی در اطاعتِ محض از حق مثال زدنی است و سجده کردن ملائک و موجودات زمینی، مصداقی از همان طاعت و عبادت است. تسبیح و سجده و خشوع برای تمامی موجودات در جبری نهفته که دامان آنان را گرفته است اما برای آدمیان جز این جبر نهانی، دستور به عبادت آشکار و از روی اختیار نیز مقدر شده است.

بدین گونه که آدمی چون از قُوّه ی درک و عقل برخوردار است، می تواند آنچه را برای دیگر موجودات، جبری و قسری است به صورت اختیار و آشکار بروز دهد. این که خداوند خشوع و سجده ی ملائکه را در آفرینش آدمـی بـه معرض نمایش می گذارد، حکایت تسلیم و تسخیر موجودات جهت انسان است.(جاثیه/۱۳) تـا آدمـی بـه اختیار در مقابل این همه نعمات به خضوع و کرنش در مقابل خدا بپردازد.

نماز، سَمبُل خضوع و خشوع انسانی است. چه که در این عبادت هم تسبیح است و هم سجود و هم رکوع و هم قُنوت و هم ذکر و جمع این اذکار و افعال فقط بر توان آدمی متصور است. چرا که در روایات آمده بخشی فرشتگان فقط به رکوع و عده ای در سجود و گروهی در ذکر دائم اند. ولی انسان می تواند به اختیار، تمامی این اعمال را در یک لحظه انجام دهد و این به عظمت نماز و آیینی برمی گردد که خداوند برای ما مقدّر کرده تا همواره و در طول حیات به یاد حق، در مقابل نعمات ظاهری و باطنی خداوند سر به طاعت آوریم و از سرکشی و طغیان هوای نفسانی به دور مانده و شُکر حق گزاریم.

بخش ششم:

آثار اجتماعی نماز

نماز شناسنامه ی معنوی(34)

در نوروز ۱۳۸۷ خاطرات نوروزیم را به دست چاپ در نشریه ای سپردم. هر چند خیلی کوتاه بود. ولی برای خودم و پاره ای دوستان که مقاله را خوانده بودند. خود خاطره شد. بخش چهارم خاطره را دوباره مرور می کنیم.

«من نماز را سمبل مسلمانی می دانم و حداقل مسلمانی را در نماز خواندن جستجو می کنم. در سفر شاهد یک زوج جوان بودم که یکبار هم رویی به قبله نداشتند و تمام روز و شب شان در خواب و خور و خشم و شهوت می گذشت. نمازی که در صبح تجلی یافته و حضرت علی(ع) را به فوز عظیم شهادت رساند و دغدغه ی ظهر عاشورای امام حسین(ع) و آخرین وصیت امام صادق(ع) در شامگاه حضور بود. پس از چهارده قرن، شیعه اش را بنگر که اهل نمازش، گاه نماز صبح اش قضا و برخی از آنان اصلا قبله را نمی شناسند.

اگر فصل بهار فصل تجدیدنظر است باید عده ای در نمازشان تجدید نظر کنند. من افسوس می خورم که همکیشم عاشورا و رمضان را بیشتر از نماز خدایی پاس می دارد و نذر و نیازش بپا ولی نمازش زیر پاست! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!»

حال جا دارد که بخشی از این حدیث مفصل را بازگو کنم. شاید برخی این بخش از خاطره ی نوروزی مرا برنتابند. اما من از ته قلب و سوزناکانه به این بخش پرداخته ام. واقعا نماز شناسنامه ی معنوی هر مسلمان است. تفاوت یک مسلمان واقعی و غیر واقعی را باید در همین خواندن نماز جستجو کرد. چرا که نماز اولین ملاک مسلمانی است. این که جوان یا زوج جوان مسلمان، زندگی خود را با بی نمازی آغاز کنند، معلوم نیست عاقبت به خیر شوند. اقتضای جوانی به یاد خدا بودن و بهترین عمل برای یاد کردن خدا نماز است. به قول سعدی، خور و خشم و خواب و شهوت ویژگی های جوانی انسان است. اما

طيران مرغ دیدی، تو ز پای بند شهوت

بدر آی تا ببینی طیران آدمیت

تا وقتی جوان به پیروی از شهوات و خواسته های دنیوی اش دلخوش است، پاکی روح و چالاکی جان را نمی طلبد. نماز صفای روح و جلای جان است. آغاز بی توجهی به معنویت، ترک نماز است. نماز، آغاز حیات معنوی یک مسلمان است.

اگر سحر شروع روشنایی روز است؛ نماز صبح مؤمن، صبحدم ایمان اوست. یعنی نماز در صبح است که تجلی می کند. از این روست که قرآن، نماز صبح را قرآن فجر خوانده است. إِنَّ قُرآنَ الْفَجْر كَانَ مَشْهُودا تب فلسفی...

ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:33