هنر زندگی در چیست؟(3)

ساخت وبلاگ

هنر زندگی در چیست؟(3)

فوکو و مراقبت از خود

- آنچه از تمامی داستان مرگ سقراط برمی آید، بنایی است بنیادی بر مبنای شکلی از گفتمان که در ماهیت به ویژه غیرسیاسی اش در وحله ی نخست انباشته از مراقب است که پروای مراقبت دارد. پروای مراقبت از خود.(میشل فوکو)/255

- آنان که به درستی به فلسفه می پردازند، در حقیقت خود را برای مرگ آماده می کنند. این گفته ی سقراط توضیح می دهد که چگونه جسم، روح را از شناخت حقیقی و فضیلت محروم می کند.(فایدون) برای فلسفی اندیشیدن، یعنی فلسفی زیستن، آدمی باید تا میزان ممکن از بدنش فاصله بگیرد و فقط به توانایی های روح اتکاء کند. چون مرگ، جدایی نهایی روح از جسم است. زیستن فلسفی آمادگی برای مرگ است./261

- فلسفه به تعبیر فوکو، آن قدر هم با تلاش برای ارائه ی بعضی دکترینِ کلّی در باره ی جهان و شناخت ما از آن آغاز نشد، بلکه هدف آن دقیقا تغییر زندگی مردم در سطح فردی است./265

- هدف سقراط وادار کردن مردم به مراقبت کردن از خودشان بود و فوکو چنین مراقبتی را به کارگیری عقل خود تعریف می کند. برای تشخیص این که چه کسی است و چگونه می شود بهترین شد./268

- فوکو بیش از بیست سال خود را وقف برملا کردن زشتی های پنهان روشنفکری کرد. که هیچ دستاورد مثبتی برای آن قائل نبود و منکر هر چشم اندازی از آینده ی بهتر می شد. او به طور مشخّص انکار می کرد که عقل می تواند از زمان حوادث فراتر رود و ما را از این بن بستی که او فکر می کرد در برابر ماست، نجات دهد. چون عقل خود ابزار و بخشی از برنامه ی روشنفکری بود./279

- زهدپرستی طرد لذّت نبود بلکه پرهیز از افراط بود. نکته این بود که نگذاریم لذّت ها بر ما فرمان برانند بلکه ما بر آنها فرمان برانیم و فرمانروای خود هم بشویم./286

فوکو می گوید: اخلاقیات در روابط ما با دیگران پایان نمی رسد، بلکه... اخلاقیات مراقبت از خود است.287

در پایان نوشته ای از نیچه، بیانگر این معناست که هنر زندگی چه ربط وثیقی با هنر نوشتن دارد. یا به قول نهاماس، هنر زندگی با این که هنری عملی است در نتیجه ی نوشتن محقّق می شود./26 بنابراین باز پرسش آغازین طرح می کنم. آیا شما با خواندن این متن در اندیشه ی زیستنی مبارک بوده اید؟

نیچه با صراحت تمام می گوید: اگر هیچ کس نوشته ام را نخواند و خودم را در طول این همه ساعات، بیهوده با چنین تفکرات نیک و مطبوع سرگرم کرده باشم، وقتم را تلف کرده ام؟... من کتابم را نیافریدم، کتاب مرا آفرید، کتابی که هم گوهر نویسنده اش است. کتابی فقط در باره ی خودم. مکمّ ل بخشی از زندگی ام. نه نگران چیزی غیر، به قصدی بیگانه، مانند تمام کتاب های دیگر.(آواره و سایه اش، نیچه)/175

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 11:46 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:33