سلاح صلح

ساخت وبلاگ

سلاح صلح

         مل گیبسون را به فیلم "مصائب مسیح" می شناسیم ولی او در سال 2016 اثر دیگری با عنوان "ستیغ هکسا" خلق کرد که داستان زندگی واقعی دزموند داس، پزشکیار جنگ دوم جهانی است که در سال 2006 در سن 86 سالگی بدرود حیات گفت.

       پدر دزموند که در جنگ جهانی اول در ارتش آمریکا حضور داشته و دچار آسیب روانی شده از ورود دو فرزندش در ارتش تنفر دارد. دزموند در کودکی با برادرش نزاع می کند و مادرش با خواندن فرازی از انجیل به او یادآور می شود که کشتن امری نامطلوب است و مجازات دارد. در یک درگیری خانوادگی هم که اسلحه ی پدر شلیک می شود دزموند تصمیم می گیرد برای همیشه با اسلحه وداع  کند. دزموند در جوانی با نیتی متفاوت به نبرد خونین امریکا و ژاپن راه می یابد.

      او با ایمانی که در قلبش موج می زند به دوره ی آموزشی رفته و به رغم فرمان فرمانده از گرفتن اسلحه خودداری می کند. تمسخر و تحقیرهای همرزمان و گفتگوی مشاور نظامی هم نمی تواند نظر او را تغییر دهد و نهایتا می پذیرند که در قالب پزشکیار وارد جنگ شود. و در پایان نبردی خونین او با نجات دادن 75 نفر از همرزمانش بزرگترین موفقیت جنگی را از آن خود می کند.  

       با تماشای فیلم می توان به دیگر صحنه های آن دست یافت اما آنچه برای من تماشایی تر است؛ ایمان راسخی است که در رویارویی با دیگر پدیده ها از روح دزموند حفاظت می کند و قدر می بیند و در صدر می نشیند.

     ایمان و باور به خدا، عنصری است که در جزر و مد زندگی تقویت و بارور می شود و عزم مومن را جزم تر می کند. آدمی وقتی به این عنصر نادر دست یافت؛ لازمه اش پس زدن تمام خواسته ها و مخالفت با همه ی ناسفته ها و پذیرش همه ی رنج هاست. ایمان واقعی در سراشیبی زندگی به فریاد آدمی می رسد و دعا، سلاح صلحی برای استحکام آن باور است. درنباختن و درجا نزدن نشانی از ایمان حقیقی است.

       در تلاقی و تضاد بین ایگو و ایده است که ایمان واقعی به مدد می رسد و باعث نجات از تردید و تشکیک می شود. چه بسیار انسان هایی که در انتخابی نادانسته و ناخواسته جانب هوس می گیرند و به خیال ایمان، آن را می پرستند و سرخوش از زندگی در هنگام مرگ متوجه درباختن جان می شوند.  

        دزموند با کشتن ایگوی خویش به ایمان و ایده ای دست می یابد که مثال زدنی است در صحنه ای از فیلم آنگاه که همگان او را به پذیرش وضع موجود توصیه می کنند و نامزدش می گوید: نکند تو مغرور شده ای و همین امر ایگویی سبب مقابله با فرمان های نظامی شده است؟ لحظه ای مکث می کند و می گوید نه من ایمان دارم.

      سماجت و مقاومت در برابر ناملایمات جنگی و جنگیدن با سلاح دعا از او مردی ساخته که پیروز میدان نام گیرد. داس به همه آموخت که تنها راه فلاح در جنگ کشتن و یا کشته شدن نیست. دزموند با نجات 75 نفر مجروح جنگی اثبات کرد که می توان جنگید ولی طالب صلح بود می توان در جنگ دعا کرد و کتاب مقدس خواند چرا که مبارزه در رویارویی با خصم، خلاصه نمی شود. جنگ با جهل و خودخواهی هم نوعی مقابله و مبارزه است.

     آیا این گفته ها یادآور سخن گهربار پیامبر اسلام(ص) نیست که درهنگام بازگشت یاران از جنگ فرمود: مرحبا به قومی که از جهاد اصغر برگشته وبه جهادی بزرگتر که همانا مبارزه با نفس است؛ می رود. به قول مولوی بزرگ:

ای شهان کشتیم ما خصم برون

ماند خصمی زو بتر در اندرون

کشتن این کار عقل و هوش نیست

شیر باطن سخرهٔ خرگوش نیست

چونک وا گشتم ز پیگار برون

روی آوردم به پیگار درون

قد رجعنا من جهاد الاصغریم

با نبی اندر جهاد اکبریم

قوت از حق خواهم و توفیق و لاف

تا به سوزن بر کنم این کوه قاف

سهل شیری دان که صفها بشکند

شیر آنست آن که خود را بشکند

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1396 ساعت: 5:43