تریلوژی خوانی (3)

ساخت وبلاگ

تریلوژی خوانی (3)

        لفظ تریلوژی که در یونان قدیم کاربرد داشته است امروزه نه فقط برای کتاب خوانی بلکه برای بیشتر عناوین فلسفی و اجتماعی و فرهنگی به کار می رود هر چند در دو مطلب پیشین اصراری بر این واژه نداشتم اما اکنون در می یابم که نمی توان از کاربرد آن گذشت. برای تقریر و تثبیت این حس، بار دیگر نیم نگاهی دارم به این واژه ی مأنوس و مألوف و از زاویه ی دیگری به واکاوی آن می پردازم.

      تریلوژی که ترجمه ی فارسی آن سه گانه شناسی است در نظام هستی قابل تفسیر است. سه گانگی یعنی از سه زاویه به هستی نگریستن و زندگی پیرامونی را از سه منظر مورد ارزیابی قرار دادن. ما همواره با دو پدیده ی بیرون از خود مواجه هستیم که یکی مطلق است و دیگری نسبی و ما توجیه گر و نظاره گر آن دو عنصر بیرونی. یکی را چون خود می دانیم(موجودات) و دیگری جدا از خود (خدا) یعنی موجودی متفاوت در غیریت وجود.

       در بحث هرمنوتیک فلسفی با سه عامل ادراک و فهم یعنی متن، نویسنده و خواننده روبروهستیم. نویسنده متنی را نوشته و رفته، متنی هم جا مانده، حال مائیم و یک متن که در یک دور هرمنوتیکی به قول گادامر فرایندی از کل به جزء و از جزء به کل صورت می گیرد یعنی یک بار از جانب خود وارد متن می شویم و از متن به خصوصیات مؤلف پی می بریم و بعد دوباره به خود باز گشته و دریافت خود را از متن و ماتن درمی یابیم و دوباره برداشت های خود را به متن تحمیل نموده و می گوئیم نویسنده همین نکته را منظورداشته است. یا اینکه با قوس هرمنوتیکی ریکور مراحل تفسیر پشت سر هم طی می شود.

      در سه گانه ی زمان، زمان حال بسان یک شاغول، زمان گذشته و آینده را به هم پیوند و مورد سنجش قرار می دهد. ما همواره از گذشته یاد می کنیم تا کارهای کرده و ناکرده ی خود را مرور کنیم. به آنها بنازیم یا از آنها احساس تنفر نماییم. در عین حال نگاهی به چشم انداز آینده داریم تا با کورسویی از امید سرنوشت را جست و جو کنیم. یعنی زمان حال ما را در خود نگه نمی دارد. شاغول زمان فکر ما را به این سو یا آن سو می کشاند. روان شناسان به ما گفته اند زمان حال را پاس بدارید تا از توازن فکری و احساسی برخوردار شوید. چرا که فقط زمان حال وجود خارجی دارد و دو زمان دیگر یکی رفته و دیگری باز نیامده است به قول خیام

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن  فردا که نیامده است فریاد مکن

بر آمده و نامده بنیاد مکن             حالی خوش باش عمر بر باد مکن

            از این توصیه های اخلاقی و روان شناختی که بگذریم برخی فلاسفه براین باورند که اصلا زمان در خارج وجود ندارد. آنچه که هست افکار و احساس مبتنی بر وجود است که این سو و آن سو می رود. به قول ملاصدرا زمان بعد چهارم وجود است. ما هستیم و زمان فرضی و خیالی که تابع رفتار و گفتار ماست.

          انسان به ماهو انسان با سه امر مواجه است پندار و گفتار و رفتار که این سه هم می تواند نیک یا بد و یا مخلوطی از خوب و بد باشد. علت تصور فرض سه در امور دوتایی آن است که در جهان امر خالص وجود ندارد. هر چه هست مشوب به غیر خود است. امور عالم هم سه گانه اند یا امری مجرد تام و مطلق است که قابل دریافت نیست و یا مجرد ناقص مانند روح و فرشته که نیم بودی در آنان می توان یافت و سومی آن امور مادی و غیر مجرداند که بودهای ممکن جهان را شامل می شود.    

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : تریلوژی, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 203 تاريخ : شنبه 27 آبان 1396 ساعت: 4:55