واژه، تصویر معنا(1)

ساخت وبلاگ

واژه، تصویر معنا(1)

        مارتین هایدگر کتابی دارد به نام "هستی و زمان" که بنیادی ترین مباحث فلسفی قرن بیستم در آن جای گرفته و در ایران در آغاز توسط سیاوش جمادی و پس از آن به قلم عبدالکریم رشیدیان با ادبیات و رویکردی دیگر ترجمه شده است. کتاب دیگری داریم به نام " هستی و زبان" که تاکنون به فارسی ترجمه نشده است. نویسنده با تحقیق فراوان در مورد زبان ها و گویش های مختلف به این نتیجه رسیده که بین زبان و جهان بینی رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. وی معتقد است که زبان نه فقط بازگو کننده یا به قول نوام چامسکی نماینده ی اندیشه است بلکه در ساختار یک زبان می توان به نگرش و رویکرد افراد نیز پی برد. بر اساس نظریه ی "تصویری معنا"ی ویتگنشتاین، زبان مشتمل بر گزاره هایی است که جهان را به تصویر می کشند. گزاره ها بیان های قابل ادراک اندیشه هایند و اندیشه ها تصاویر منطقی امور واقع اند.

       سالهاست که در مطالعه ی کتب مختلف، ذهنم به این مسأله معطوف شده است که واژه ها چگونه تصویری از معنا را در ذهن ما حک می کنند؟ در حقیقت واژه ها و گزاره های منبعث از آنها رابط بین انسان های جهان هستند و با نگاه تطبیقی می توان به پاره ای از مشترکات جهان بینی ها و نگرش های ملل مختلف پی برد. حال از سر تفنّن و تنّوع مواردی از واژگان تطبیقی را با استفاده از کتب گوناگون بر می شمارم.

1-    در زبان انگلیسی زمان و هدیه هر دو با واژه ی present بیان می شود و می گویند این بدان دلیل است که فرصت موجود هدیه ای است مسلم از طرف خداوند که باید قدرش را شناخت. به تدریج که آینده ها به حال تبدیل می شوند هدایای بسیار و مستمری در اختیارمان قرار می گیرد که باید نحوه ی استفاده ی بهینه از آن را بدانیم تا به توفیق مدام دست یابیم به عبارت دیگر با استفاده از شعور در زمان حال می توانیم آینده را تقریباً آن چنان که می خواهیم رقم بزنیم به زبان ساده امکان پیشرفت شعورمدار برای انسان وجود دارد.         

  ( توسعه یعنی آزادی، آمارتیا سن ترجمه ی محمدسعید نوری نائینی ص 54)

2-    واژه ی paradise به معنی بهشت در انگلیسی از یک واژه ی فارسی میانه یعنی پردیس گرفته شده است که به معنای باغ است و اصل واژه ی فردوس به معنای باغ و بهشت نیز همین واژه ی فارسی است.                                                              (گلشن حقیقت، سید حسین نصر، ترجمه ی انشاء الله رحمتی ص 15)

3-    کلمه ی سعادت happiness را ما همچنان خوشبختی یا خوشوقتی ترجمه می کنیم. در هر چهار کلمه ی زیر عنصری از اتفاق هست. بخت در خوشبختی پیداست. سعد و نحس و خوش یمنی و بد یمنی و میمنت و نحوست هم معنای متضمن اتفاق را دارند. happy که با happen (اتفاق افتادن) ، mishap (بد بیاری) و perhaps (بر حسب اتفاق) هم ریشه است. اینها به خوبی نشان می دهد که سعادت نزد گذشتگان امری بود در گرو اقبال اتفاقی یا عنایت کریمانه باری، هرچه بود مرهون کوشش نبود اگرچه بی کوشش هم همیشه به دست آمدنی نبود.

گرچه وصالش نه به کوشش دهند     آن قدر ای دل که توانی بکوش

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است     آن به کار خود به عنایت رها کنند.(حافظ)

و از مولانا

لعب معکوس است و فرزین بند سخت      حیل کم کن کار اقبال است و بخت

یک عنایت به زصد گون اجتهاد             جهد را خوف است از صد گون فساد

(آئین در آئینه، سروش دباغ ص 389)

4-    ریشه ی کلمه ی Education همان ریشه ای است که در کلماتی چون deduction یا Introduction دیده می شود duct به معنای مجرا و مسیر است aqueduct یعنی مسیر آب. Education   هم که به معنی تعلیم و تربیت ترجمه می کنیم به معنای در مسیر افکندن است.

(آئین شهریاری، عبدالکریم سروش ص 186)

ادامه دارد  

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۶ و ساعت 9:38 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 196 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 3:33