ویژگی های یک مترجم

ساخت وبلاگ

ویژگی های یک مترجم

     مارتین بوبر به عنوان فیلسوفی دشوارنویس شهره است و گویا خود بدین امر تعمد داشته. تا آنجا که صدای همکارش روزن تسوایک در ترجمه ی کتاب مقدس را در آورده است. والتر کافمن نیز که برگردان انگلیسی از آلمانی کتاب " من و تو"ی  بوبر را عهده دار بوده به این دشوارنویسی او اشارت می کند. وی در مقدمه ی بلندی که بر کتاب مذکور نوشته است؛ برای اینکه از اندیشه و قلم بوبر فاصله نگیرد در وصف نگارش او داد سخن داده است.

-ما باید بیاموزیم که احساس کنیم کتاب ما را مخاطب قرار می دهد به مانند موجودی انسانی از فراسوی آن، چنان که گویی انسانی مستقیما با ما سخن می گوید کتاب یا مقاله یا شعر خوب، عمدتا شیئی نیست که مورد استفاده قرار گیرد یا تجربه شود، بلکه صوت شماست، صوتی که مرا مخاطب قرار می دهد و پاسخ می خواهد. چند نفرند کسانی که بوبر و کی یرکگارد را به این طریق می خوانند یا نیچه و هگل را؟ تولستوی یا اوری پید را یا کتاب مقدس را؟ به عبارت دیگر بهتر است بگوییم اصلا کسی می خواند؟ ولی بوبر می خواهد که آثارش به این طریق خوانده شود.(ص 36)

آنگاه با ظرافتی تمام ویژگی های یک مترجم خوب را بر می شمارد.

         1-آنچه می توان از بوبر به عنوان مترجم آموخت، پیش از آنکه شخص به بررسی نحوه ی ترجمه او بپردازد تعهد اساسی مترجم نسبت به نویسنده است. من به عنوان مترجم به هیچ وجه حق ندارم متنی را که فراروی من قرار دارد به عنوان متنی که می توان در آن هر گونه دخل و تصرفی کرد؛ مورد استفاده قرار دهم. اینجا صحنه ی بازی یا اعمال نظر نیست از این متن نمی توان به عنوان مبنا یا چیزی از این قبیل استفاده کرد، این صوت مشخصی است که به من احتیاج دارد وظیفه ی من کمک کردن به او در ابراز نیاتش است.(ص38)

       2- چه بسا به ما گفته شود که هر نسلی به ترجمه مربوط به عصر خود نیاز دارد و هر کتابی باید با عبارات خاص آن دوره نوشته شود و اگر مورد شعر است ایده آل آن اشعار الیوت است. همین! ناشر فقط ترجمه ی جدید می خواهد. ولی اصولا چرا باید شعر هولدرلین و ریلکه و گوته در گوش ما آوای اثر الیوت را داشته باشد؟ آیا برعکس می شد الیوت را وادار کرد به سبک ریلکه چیز بنویسد؟ یا شاید برشت؟ یا سبکی که ناشر یا ناقد آن را صدایی تازه بینگارد؟(ص39)

      3-متن کتاب بوبر را باید به همان شیوه ی ترجمه کرد که او خود عامل به آن بود. صدا باید صدای او باشد. و اندیشه ها و تصاویر و الحان به خود او تعلق داشته باشد ولی اگر خواننده در کمال اضطراب فریاد برآورد "ولی اینکه انگلیسی نیست" باید در جواب گفت: درست است ولی متن آلمانی آن هم آلمانی نیست. متن بوبر سرشار از عبارات ساختگی، اصطلاحات جدید و دیگر موارد غیر متعارف است و بوبر در زمان خویش به خاطر نحوه ی نگارش اش، افسانه ای به حساب می آمد. خواندن بوبر کاری مشکل است آنچه مسلم است بوبر نمی خواست که اثرش به نحوی گذرا و فقط یک بار آن هم محض اطلاع خوانده شود. بوبر در صدد بود که از سرعت خواننده بکاهد و او را وادار کند که بسیاری از عبارات و پاراگراف ها را دوباره دوباره بخواند. (ص 40)

        4-هیچ کس نباید با تأنی و دقتی بیشتر از یک مترجم که کار خویش را بسیار جدی می گیرد و در طرح اولیه مکررا تجدید نظر می کند عبارتی را بخواند و آن را دریابد. هیچ کس به اندازه ی یک مترجم باوجدان، شقوقی را که برای القای یک مفهوم می تواند مورد استفاده قرار گیرد و ارجحیت یکی را بر دیگری نمایان سازد بررسی نمی کند.(ص 40)

در پایان به ذکر نمونه هایی از کتاب که مصنف با ایده ی خاصی بیان کرده است می پردازد.

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 23:4 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : ویژگی,مترجم, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 175 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 16:07