در جست وجوی معنا

ساخت وبلاگ

در جست وجوی معنا

        سالهاست در جست و جوی معنای زندگی به این در و آن در می زنم بلکه معنایی بلند را بیابم که زندگی بیشتر آدمیان را در بر بگیرد. شاید معنایابی در زندگی نوعی خدایابی و خداگرایی را هم با خود داشته باشد. هر چند بیشتر مردم کمتربه معنایی در زندگی می اندیشند اما همه این نکته را در می یابند که بدون دلیل هم می توان زیست ولی خود واقفند که برای مردن یا خودکشی کردن باید دلایل زیادی را ردیف کرد. به عبارت دیگر بیشتر انسان ها از معنای زندگی چیزی جز زندگی را تعقیب نمی کنند ولی برای همان کمترین هم باید راه و چاره های مختلف جست و جو نمود. یا خود در پی پیمایش زیست هدفمند ورای زندگی معمولی بود.

         در این باره کتابهای بسیاری خصوصا در جهان پسامدرن به رشته تحریر در آمده است و فیلسوفان زیادی در این باره قلم فرسایی کرده اند. در این ایام سخت مشغول خواندن کتاب "در جست و جوی معنا" اثر اسوالد هنفلینگ فیلسوف معاصر آلمانی با ترجمه ی امیر حسین خداپرست و غزاله حجتی هستم. این فیلسوف تحت تأثیر ویتگنشتاین دوم است و در کتابش ضمن طرح مباحثی از رابطه ی زندگی با خدا، رنج، مرگ و طبیعت، مطالب بسیاری در نقد اندیشه های آرتور شوپنهاور، تامس نیگل، جان استوارت میل، جان میلتون ودیوید هیوم دارد.

         در این کتاب آدمی به بی پروایی فیلسوفان آلمانی در نقد گذشتگان و معاصران خود پی می برد. شاید علت پیشرفت سریع آلمانی ها در حوزه ی علوم انسانی همین "جرئت دانستن" شان باشد. گویا شعار محوری کانت برای عصر روشنگری همچنان کارآمد است. ما را ببین که حتی نمی توانیم به اندیشه ی هم عصران خود نقبی بزنیم تا چه رسد به گذشتگان که هاله ای از تقدس و تحریم آنها را در بر گرفته است. و هر گونه سخن خلاف، نوعی ارتداد فکری و مذهبی و کفرآمیز تلقی می شود. و بهتان هم پیشکش دینی آن خواهد بود.  

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در سه شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۶ و ساعت 13:2 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : وجوی,معنا, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 213 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 14:34