ادبیات مسآله گرا

ساخت وبلاگ

        

ادبیات مسآله گرا

     در ترم پیشین که درس "منطق کاربردی در ادبیات فارسی" را برای دانشجویان ارشد داشتم برای توضیح مطلبی از کتاب "ادبیات در مخاطره" اثر تزوتان تودوروف بلغاری- فرانسوی با ترجمه ی روان محمد مهدی شجاعی بهره گرفتم.

         وی که در سال 1956 به دانشگاه صوفیه رفته و رشته ی ادبیات می خواند؛ در می یابد که علوم انسانی زیر سیطره ی ایدئولوژی  رسمی نیمی دروس فضل فروشانه و نیمی دیگر تبلیغاتی، معیار ارزش گذاری آثار قدیم و جدید و میزان تطابق شان، آموزه های مارکسیسم لنینیسم است. ولی او راهی دیگر را برمی گزیند - در جلوت به سکوت به نشانه ی رضایت و در خلوت زندگی، سرشار از مطالعات و جلسات – به این که چگونه می توان از ادبیات حرف زد و در عین حال تسلیم قید و بندهای ایدئولوژیک حاکم نبود؛ نوعی بینش قوی پاتولوژیک را دنبال می کند.

         نویسنده به عنوان یک منتقد ادبی، فیلسوف، نشانه شناس و جامعه شناس از ادبیات ایدئولوژیک و بسته ی بلغارستان کمونیستی رهایی یافته و به جهان باز ادبیات مسآله گرای فرانسوی دوران مدرن روی می آورد.

         به این ترتیب از سطح محتوای سفارشی و فرمایشی و کلیشه ای ادبیات فاصله گرفت و در عوض به فرم های ادبی نزدیک شده و با رولان بارت فرانسوی تز دکترایش را می گذراند و به نقد روش های ناکارآمد تدریس ادبیات در مدارس و دانشگاه ها پرداخته و می تواند لذت ادبیات باز و آزاد و غیر ایدئولوژیک را بچشد و به دیگران بچشاند.

      او از یک فرمالیست ساده و تک بعدی به یک تحلیل گر دیالکتیکی و غیر ایدئولوژیک تبدیل شد و دریافت که ادبیات بسته هرگز اجازه ی سوال به او نمی دهد و در مقام سوال از این که ادبیات به چه کار می آید؟ می نویسد: وقتی افسردگی به ستوهمان آورده، دستمان را می گیرد و نزد انسانهای اطرافمان می برد؛ جهان را بهتر به ما می شناساند و یاری مان می دهد بهتر زندگی کنیم. چنین نیست که ادبیات پیش از هر چیز مرهم روح باشد بلکه راهی برای کشف جهان است و می تواند از درون متحولمان کند (ص 68)

     او معتقد بود که ادبیات به یک ابژه ی زبانی بسته تبدیل شده است لذا به نقد فرایندهای تولید ادبیات پرداخت و دریافت که رویکرد سنتی، گفتمان مسلط تام و تمام تاریخ ادبیات و ادیبان است و رویکرد نوین را تجسم یک تفکر، یک احساس و نمادی از تفسیر جهان دانست. در نهایت او به یک ساخت شکنی متن رسید که پرسش از حقیقت متون هرگز به پاسخی نمی رسد. زیرا حقیقت متون اگر وجود هم داشته باشد تا ابد دسترسی ناپذیر است.

 

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در پنجشنبه هشتم تیر ۱۳۹۶ و ساعت 12:0 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 199 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 4:35