سیر و تطور مفهوم خدا

ساخت وبلاگ

سیر و تطور مفهوم خدا

    عنوان فوق نام کتابی است که توسط دکتر صالح حسن زاده به رشته ی تحریر درآمده و مفهوم خدا در اندیشه ی دکارت تا نیچه را مورد ارزیابی قرار داده است. پیش از این کتاب "کسوف خدا" اثر مارتین بوبن و "درغیاب خداوند" دکتر سید عبدالحمید ضیایی و "خدا در فلسفه"(برهان های فلسفی اثبات وجود باری) از دائره المعارف فلسفه به ویراستاری پل ادوارز با ترجمه ی بهاالدین خرمشاهی، به چاپ رسیده بود.

     البته نمونه های این پژوهش ها در قرن بیست و یکم به امری متداول تبدیل شده است. چرا که پس از گذشت دو قرن تشکیک در باره ی مفهوم و وجود خدا، پی آمدها و صدمات این نگاه در این قرن بازخورد یافته و فیلسوفان و متکلمان غرب و شرق را بر آن داشته که این نگرش را از اذهان بزدایند. و به جبران مافات همت گمارند. هر چند آدمیان در مواقع بحرانی دست به دعا برمی دارند و به خدایی که منکرند؛ پناه و التجا می برند. قرآن هم به این رویکرد صحه گذارده و می گوید: فاذا رکبوا فی الفلک دعوا االله مخلصین له الدین (عنکبوت/65) یعنی به هنگام خطر خدا را خالصانه می خوانند.

   

          یکی از موارد برجسته در کتاب "سیر و تطور مفهوم خدا" بیان و توجیه جمله ی مشهور "خدا مرده است" نیچه است. اما بر خلاف آنچه معمول است این گفته پیش از این از زبان هگل و هانیه در تاریخ دین و فلسفه در آلمان و سوین برن شاعر ویکتوریایی در شعر سرود انسان و در کتاب "آیا خدایی هست" نیز بیان شده است.

     من سالهاست ذهنم درگیر این جمله ی نیچه است و چندین بیان و توجیه را در این باره گردآوری کرده ام و بنا دارم آنها را در قالب یک مقاله تنظیم نمایم. به عنوان نمونه هایدگر می گوید: از لحن این سخن چنین برمی آید که مراد نیچه از مرگ خدا صرفا خدای مسیحیت است.(هایدگر 1384 ص 32) دکتر صالح زاده در این کتاب به نقل از آستایرز آورده است تجسم خدا به صورت مسیح، مرگ خداست(ص 454)

      در توجیه دیگر این بیان را ناشی از بحرانی می داند که از رنسانس آغاز شده و تا زمان نیچه تکمیل یافته است. نیچه به نسل خود هشدار می دهد که این بحران را جدی بگیرند آن چنان عظیم است که هنوز کاملا سر نرسیده است. استلزامات کامل آن به صورت "نیست انگاری" تازه وارد پدیدار می شود.(ص 455) بنابراین اعلان مرگ خدا، الحاد و تعصب آمیز نیست بلکه مفهوم آن بیشتر فقدان نهایی ایمان به هر گونه هستی خارجی هدایت کننده و نگهدارنده حیات بشر و از جمله حتی جهان عینی و بانظم است و این یعنی نیست انگاری(ص 456)

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در دوشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۶ و ساعت 21:29 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 4:35