مرگ از نگاه اورلیوس(3)

ساخت وبلاگ

 

مرگ از نگاه اورلیوس(3)

        بیم از مرگ، با درکی اولیه از آن تا پایان حیات گریبان ما را می گیرد. دلهره ی ناشی از نبودن و ابهام در رویدادهای پس از مرگ، آنی آدمی را رها نمی کند. مرگ آگاهی، کمک شایانی برای کاستن از این رنج جاودانه ی بشری است. اورلیوس می گوید: این جسم فانی را زیرورو کن و ظاهرش را بنگر. پیری، بیماری و فرسودگی اش را در نظر آر. به زودی همه می میرند. ستاینده و ستوده، به یادآورنده و به یادآورده شده، همه ی اینها در گوشه ی کوچکی از این جهان فراغ رخ می دهد.(ص99)

در فرازی دیگر آورده است: کسی که از مرگ می ترسد؛ از آن بیم دارد که هر گونه احساسی را از دست بدهد یا احساسات جدیدی را تجربه کند. در واقع یا هیچ چیز را احساس نخواهی کرد بنابراین مرگ چیز بدی نخواهد بود یا این که احساسات جدیدی را تجربه خواهی کرد و موجود جدیدی خواهی بود بنابراین به زندگی ادامه خواهی داد.(ص108) بعد خطاب به ما می گوید: مرگ را حقیر مشمار و از آن استقبال کن. مرگ هم یکی از مقتضیات طبیعت است مثل جوانی، پیری، مثل رشد و بلوغ...(ص110) پایان زندگی برای آدمی بد نیست. زیرا مرگ که در حیطه ی اختیار انسان قرار ندارد و از هر گونه منفعت طلبی مبرّاست، به هیچ وجه او را خوار نمی کند و حتی خوب است.(ص154) 

       نویسنده سرعت تغییر را عاملی برای پذیرش مرگ می داند و می گوید: اگر به ابدیت زمان و سرعت تغییر موجودات بیندیشی و زمان بی نهایت پیش از تولد و زمان بی نهایت پس از مرگ را در نظر آوری خواهی دید که فاصله ی تولد تا مرگ چقدر کوتاه است.(ص117)

   به زودی همگی در خاک فرو خواهیم خفت. سرانجام خاک نیز تغییر خواهد کرد. و این تغییرات به طور مداوم ادامه خواهد یافت و چیزهایی که به وجود می آیند تا ابد دستخوش تغییر خواهند بود. هر کس به این امواج تغییر و تبدیل بیندیشد تمام چیزهای فانی را حقیر خواهد شمرد.(ص116)

  به یاد داشته باش که هر چیزی در حال تغییر، تبدیل، پوسیدگی و پراکندگی است. به عبارت دیگر هر چیزی محکوم به مرگ است.(ص129) باز هم تذکر می دهد: به یاد داشته باش که به زودی به عدم خواهی پیوست. هر آنچه می بینی و اکنون در قید حیات است به زودی از میان می رود زیرا هر آنچه به وجود می آید محکوم به تغییر و زوال و فناست و باید جای خود را به چیزهای تازه ی دیگری بدهد.(ص154)

       برای پذیرش مرگ و مواجه ی آسان و روان با آن به این نکته متفطن می شود که در هنگام مرگ به این امر بیندیش و برای این که مرگ را با راحتی بیشتری پذیرا شوی با خود بگو " من جهانی را ترک می کنم که در آن حتی اطرافیانم، یعنی همان کسانی که این همه برای شان زحمت کشیدم، دعا کردم و مراقب شان بودم، خواهان مرگم هستند. زیرا فکر می کنند بدون من زندگیِ آسوده تری خواهند داشت."(ص135)

     در پایان یادآور می شود " باید به یاد داشته باشی که با ارزش شمردن این امور(پیروی از عقل و خداوند) و احساس آزردگی از این که مرگ تو را از دیگر امور محروم خواهد ساخت؛ با یکدیگر متعارض اند.(ص157)  وچه نکته ی زیبا و قابل تأملی...

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 5:04