در سودای ساخت

ساخت وبلاگ

 

در سودای ساخت

         در همسایگی ما مسجد کوچک و قدیمی است که پنج نمازگزار دارد یکی از آنها که اتفاقا همیشه کنار من می ایستد؛ معمولا در قنوت اش پس از قناعذاب النار می گوید: وعذاب القبر. من هم همواره اعتراض می کنم که چرا آیه ی قرآن را خراب می کنی؟ شب جمعه ی گذشته هرمز بودیم. امام جماعت مسجد جامع پس از عذاب القبر می گفت: و عذاب یوم القیامه. با خود گفتم: ای بابا مگر عذاب النار همان عذاب یوم القیامه نیست؟ البته من منکر عذاب نیستم ولی با نگاه عارفانه جهنم هم تجلی رحمت خداست. چون رحمانیت الهی بر همه ی عالم سیطره دارد.

        در این مسجد پنج صف نماز می گذاشتند که بی خیال برگزاری مسابقات پنجمین دوومیدانی ماراتن آقایان و دومین دوومیدانی نیمه ماراتن بانوان کشور بودند. به گونه ای که در مراسم افتتاحیه و اختتامیه جز کودکان و مسئولان بلندمرتبه و کوتاه مرتبه ی استانی و تهرانی هیچ یک از اهالی حضور نداشتند.

       از اسکله تا قلعه با هزینه ی 12 میلیارد تومان سنگ فرش کرده اند. تصور می کنم اگر به جای سنگ از اسکناس ده هزارتومانی استفاده می شد؛ قشنگ تر بود. در انتهای مسیر کاخ فرح نمایان می شود که اکنون تبدیل شده به گلزار شهدای گمنام و موزه ی دفاع مقدس و درب آن بسته است. وقتی به سمت چپ می پیچی با یک پارکینگ بزرگ قایق ها و سوله ی زنگ زده و بنای فروریخته ی قلعه ی پرتغالی ها مواجه می شوی.

        در این دورگرد زنان هرمزی را می بینی که مشغول  فروش صنایع دستی و در انتظار لطف مسئولان برای ساخت یک سایبان و سرویس بهداشتی هستند. کارشناس قلعه می گفت: پرتغالی ها تقاضای بازسازی قلعه کرده ولی با مخالفت استاندار وقت روبه رو شده اند. اما ما همچنان در سودای ساخت.

       از آنجا به سمت خانه ی خاله کنیز رفتیم زنی که با استفاده از آبرنگ و گواش، دختران و اسطوره های دریایی جزیره را به تصویر می کشد. ولی در منزل برادرش ساکن است و با داشتن سیزده پسر و دختر در حسرت یک خانه به سر می برد. گفتند: جزیره خاله معصومه هم دارد که موفق به دیدارش نشدیم.

      خانه و مدرسه ی جری پولاک هنرمند چک تبار از آثار تاریخی هرمز است که به صورت غیر کارشناسانه در حال بازسازی است. دو مکتب خانه هم با قدمت 400 ساله در حال تخریب است. گویا میراث فرهنگی، جزیره ی هرمز را فراموش کرده است.

       در انتهای منطقه ی مسکونی، دیوار بلندی کشیده شده که تابلوی دانشگاه آزاد اسلامی بر سردر آن خودنمایی می کند. اشغال بیست هکتار زمین که کفاف هزار سال تحصیل را می دهد. این در حالی است که اهالی از کمبود زمین می نالند. با وجود این، شور و نشاط عجیبی بر جزیره حاکم است. ون ها و سه چرخه ها مسافران را به اطراف جزیره می برند و کودکان در کوی و برزن خنده کنان مشغول بازی و سفره خانه ها و بومگردی ها فعال هستند. ولی به نظر می رسد در آینده، جزیره را تهرانی ها یا پرتغالی ها اشغال خواهند کرد.

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 23:26