سفر تابستانی طولانی داشتم یک ماه رمضان در شیراز و یک ماه و نیم دیگر در تهران تبریز و مشهد گذشت. ماه اول که در شیراز ساکن بودم؛ به کتابخوانی سپری شد و حاصلش ده مقاله کوتاه فراغتی و کتابی. ولی گزارش سفر یک ماه و نیم دیگر چون آغاز و پایانی تلخ داشت حوصله روایت کردنش را ندارم. هر چند از یادداشت های روزانه و مطالعاتی ام هم دست برنداشتم.
اما آغاز تلخ بخش دوم سفر این بود که وقتی از بندر به سیرجان رفتیم درست در جاده ی خروجی شهر ماشین پلیسی با دوربینش کمین کرده بود و تمام ماشین ها را به بهانه ی سرعت بیش از 50 کیلومتر جریمه می کرد. پس از اینکه جریمه ما را نوشت گفتم: جناب سروان فکر نمی کنید؛ این کار نوعی دزدی تلقی شود (غافلگیری دیگران) پاسخ داد دزدی باشه برخی دکل دزدی می کنند ما هم زن و بچه داریم و خرج زندگی بالاست. استدلال مبرهن و متقن را ببینید. اول اعتراف به دزدی دوم هم قصه ی دزدی دکل نفتی که فقط خواجه حافظ از آن خبر ندارد. سومی هم دریافت حقوق اندک است که برای آن ناچاریم به هر کاری دست بزنیم. قصد داشتم آن مآمور و ماجرای استدلالهایش را به 110 خبر دهم که یکباره به خود نهیب زدم و گفتم:
گر حکم کنند که مست گیرند در شهر هر آن که هست گیرند
از شهرها و شهرک های بسیاری گذشتیم و حوادث یکی پس از دیگری اتفاق افتاد اما از تمامی آنها فاکتور می گیرم. و به حادثه تلخ پایانی اشاره می کنم پس از اتمام سفر یکی از آشنایان تلفن کرد و گفت: برای درمان چشمم به مطبی در تهران رفتم بعد از معاینه گفت: هزینه ی درمان 7 میلیون تومان می شود. در همان حال خواهرش هم برای درمان لثه نزد دندانپزشکی در بندرعباس رفته بود او هم با ضرس قاطع گفته بود برای درمان آن باید 7 میلیون پرداخت کنید. با خود گفتم نمی دانم اینها اگر به پلیس تآسی نکرده باشند و جریان دکل دزدی را در ذهن نگذرانده باشند حتما به حقوق های نجومی و... متمسک شده اند. حالا خر بیار و باقلی بار کن. بنابراین مردم حق دارند که به پلیس و پزشک بدبین باشند.
تب فلسفی...برچسب : دکل دزدی,دکل دزدیده شده,دزدیدن دکل نفتی,دزدی دکل نفتی,دزدیدن دکل,دزدی دکل نفت,دزدیدن دکل نفت,دکل نفتی دزدیده شده,دکل نفت دزدیده شده, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 240