تب فلسفی

متن مرتبط با «مسابقه ی فوتبال ایران و شیلی» در سایت تب فلسفی نوشته شده است

قمار در زندگی

  • قمار در زندگیمقدمهاگر خدا عمری دوباره به من بدهد می نشینم و سرنوشت مبارزان و مجاهدانی را می خوانم که به آرزوهای خود نرسیده اند. فراز و نشیب هایی که در زندگی آنها رخ داده، بزرگترین درس عبرت روزگاران است. اصلا زندگی را باید در همین سرگذشت ها جست و جو کرد. دین و اخلاق و اعتبار و ابتکار و احساس را باید در همین خاطرات یافت. هر وقت واژه ی «جستجو» را به یاد می آورم یا آن را می نویسم، به یاد رُمان پرطمطراق تمامی دوران، یعنی «در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست می افتم. چرا که حیات در جست و جوهایی رقم می خورد که در زمان گذشته گم شده است. ما برای این که گمشده ی خود را پیدا کنیم، باید سراغ گمشده های دیگران برویم. هر کسی با اندکی کنکاش در سرنوشت دیگران مخصوصا مبارزان و سخت کوشان تاریخ درمی یابد که زندگی چه قدر پیچ و تاب دارد.!! تردیدی نیست که هر فردی باید دغدغه ی اصلی اش را بازیابی و بازشناسی کند و متر و معیارش را دریابد یا به زبان دقیق تر معنایی از زندگی را در خود نهادینه کند. ما اگر این معنا با معنایی از زندگی فرهیختگان و کنجکاوان و مبارزان تاریخ ضمیمه کنیم، در نهایت بهتر می توانیم از این معانی و معرفت ها بگذریم و به معنای معناها برسیم. تحقق این مهم کوشش بسیاری طلب می کند که از هر کسی برنمی آید. اما نباید نگران آن بود. همین که در چهارراه زندگی، راه خود را به سوی دیگری کج کنیم عمر دوباره ی ما شروع شده است و باز اگر در ادامه ی مسیر راه، از جای دیگری سر در بیاوریم، باز دوباره زیسته ایم. یعنی با چاله و چالش های جدیدی روبه رو شده ایم شاید در نهایت، به معنای معناها هم دسترسی یابیم. یادتان باشد که تمام اینها فقط با خواندن آراء و آثار دیگران امکان پذیر است. باز به خاطر بسپارید انسان های ار, ...ادامه مطلب

  • قمار در زندگی(6)

  • قمار در زندگی(6)عنوان فصل هفتم ایدئولوژی سازی است. در این فصل به اختصار روند شکل گیری سازمان و تغییر ایدئولوژی آن را توضیح می دهد. سازمان خلاء تئوری مبارزه ی براندازی پانزده خردادی را با مارکسیسم پر کرد و تکلیف خود را در قبال پارادایم اسلام و پارادایم مبارزه معلوم کرد.(ص 295) او بر این باور است که محمدتقی شهرام اولین کسی بود که عنصر اسلامیت سازمان را زیر سؤال برد.(ص 299) و گفتگوی او با کریم رستگار به جایی نرسید.(ص 301) نه دیالکتیک عامل تغییر ایدئولوژی سازمان بود، نه مارکسیسم. پارادایم مبارزه ی براندازی وقتی با خشم انقلابی و نفرت از شاه، بر قلب و روح بچه ها حاکم شد، آن چنان اولویت یافت که همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داد. همین بود که سازمان را به وجود آورد و همین بود که آن را از هم متلاشی کرد.(ص 302)نویسنده، مصطفی فرهادی و زین العابدین حقانی را به عنوان نمونه مثال می زند که چگونه در فضای کمبود مباحث تئوریک، به مارکسیسم پیوستند.(ص 306) روشنفکران ما دچار یک سری محرومیت های اساسی بودند. مدرنیته و تمدن جدید، دموکراسی و آزادی را از اروپایی ها آموختیم. تفکر انقلابی و سازمانی را از کمونیست های روسی گرفتیم. اما چیزی از نظریات علمی و فلسفی جدید دنیای غرب دریافت نکردیم.(ص 317) او در فصل هشتم با بیان فروپاشی سازمان به دنبال تغییر ایدئولوژی، می نویسد: در آن روزهایی که سازمان دیگر رمقی نداشت و در واقع از هم پاشیده شده بود، متأسفانه حوادثی روی داد که مسیر تحولات سازمان را به شدت تحت تأثیر قرار داد. گروهی از روحانیون که از کمونیست شدن سازمان در بیرون و حادثه ی قتل شریف واقفی برآشفته شده بودند، بدون اطلاع از مسائل و مشکلاتی که سازمان در زندان با آن دست به گریبان بود، همه جا مسئولیت تمامی , ...ادامه مطلب

  • قمار در زندگی(7)

  • قمار در زندگی(7) در جستجوی سازمان درهم شکسته عنوان فصل نهم است. با فشارهای جیمی کارتر، رئیس جمهور امریکا و سازمان های حقوق بشری بر رژیم و به برکت نامهربانی و بایکوت همرزمان انقلابی، در آبان 1355 از زندان خلاص شدم.(ص 361) پس از آزادی از زندان سراغ همسر و دوستانش را می گیرد. به ملاقات همسرش در زندان قصر می رود. اما بر خلاف تصورش او را مارکسیست و بی اعتنا به خود می یابد.(ص 368) در نهایت می گوید: دیگر به ملاقات من نیایید! حتی نامه های محبت آمیز و درخواست طلاقش را بی جواب می گذارد.(ص 372) برای ادامه ی تحصیل به دانشگاه می رود و واحدهای مانده اش را پاس می کند.(ص 376) خود می گوید: تا اوایل سال 1357 به درس مشغول بودم. روحیه ام از جنبه ی توجه به خدا و فکر و ذکر الهی خوب بود. یاد الطاف خدا در پریشانی ها و بن بست های گذشته، برایم شوق افرین و امید بخش بود.(ص 377) فصل پایانی عنوان انقلاب اسلامی را یدک می کشد ولی بیشتر مطالب آن در مورد آزادی همسرش، شیرین است. وی در گزارشی کلی به علت تنفر مردم از رژیم شاه و ایجاد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی می پردازد و می گوید: کمترین ثمره ی مبارزات مسلحانه ی چند ساله، آن بود که ماسک را از چهره ی رژیم درید و او را سفاک و خون آشام نشان داد. بدون تردید دستگیری ها، شکنجه ها و اعدام ها خشم عظیمی در دل مردم انباشته کرد تا روزی چون آتشفشان بر سر رژیم فوران نماید. چنین خشم و نفرتی از رژیم هرگز در ایران سابقه نداشت.(ص 380) با استقبال روحانیت، انقلاب چهره ای علمایی و حوزوی به خود گرفت. آنها خود را صاحب انقلاب خواندند. همه ی روشنفکران چپ و راست که انقلاب را در شرف پیروزی می دیدند، با هم مسابقه گذاشته بودند که از حرکت ضد امپریالیستی امام پشتیبانی کنند. هی, ...ادامه مطلب

  • ولایت بر دماء

  • ولایت بر دماءاز سال ۱۳۹۸، بعد از مرگ ناگهانی برادرم حاج محمد، روزگار خوشی را سپری نمی کنم. از عوارض این مرگ غیر از فشار روانی، بیماری فشارِ خونی است که هنوز با قرص هایی که از سوی پزشکان قلب تجویز می شود، به مبارزه ی دائمی با مرگ می پردازم. محسن فرزند حاج محمد برای کارِ درمان به شیراز آمده بود و اصرار داشت که من با او به بندر دیّر بروم. در ضمن بهانه هایی برای رفتن به زادگاه وجود داشت. سرکشی به اقوام و عروسی محمد فرزند حاج غلامحسین غلامپور و همچنین عروسی جعفرخان پسر عباس خلیجی، پسرخاله، از جمله محرّک ها. البته تماس هم گرفته بودند. سال هاست در فامیل ما مراسمی از این دست به فراموشی سپرده شده است. دلم کلّی برای نی انبان جنوب تنگ شده بود. آرزوی برگزاری چنین برنامه هایی بهانه ی خوبی برای فرار از مشکلات و ناملایمات زندگی است.بعد از گفت و شنود بین من و محسن، قرار شد فردا(پنج شنبه 30 فروردین) عازم بوشهر شویم. دیدار مجدّد حضرت آیت الله سید مصطفی حسینی بوشهری، شرط همراهی من در این سفر بود. صبح زود، شیراز را به قصد بوشهر ترک کردیم. ساعت ده صبح، فضای نیمه جزیره ای شهر نمایان شد. راستی قبل از آن با حاج آقا و دوست نازنینم، علی احمدی هماهنگ کرده بودم. به محض رسیدن به بوشهر با جناب احمدی تماس گرفتم. او زودتر از من در منزل محقّر آیت الله نشسته بود. پیش از دیدار، پرسش هایی که در مورد خود آقای احمدی بود، طرح کردم؛ به این که شما برادر دیگری هم داشتید او کجاست؟ جواب داد ما پنج برادر هستیم و هر کدام به راهی رفته اند. همچنین پرسیدم شما الان از چه طریق امرار معاش می کنید؟ گفت: پس از قطع همکاری با دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر در سال 1394 تاکنون من از طریق آگهی های هفته نامه ی خلیج فارس و اندکی فعالیت ها, ...ادامه مطلب

  • فتوای روستایی

  • فتوای روستایی سال 1383 به اتفاق خانواده سفری به مشهدالرضا(ع) داشتیم. یک روز در دفتر آیت الله صانعی با چند روحانی مشهدی نشسته بودیم. بعد از احوال پرسی اندر باب مسائل جنسی سخن رفت و من در سکوتی، صحبت ها را دنبال می کردم. به حیوانات خصوصا قوچ در گله اشاره شد. قبلا در مقاله ای خوانده بودم که روستائیان به علت ارتباط شان با ماکیان و چهارپایان بهتر به امور جنسی آشنا هستند. به قول مصطفی ملایری، زندگی در روستاها و ارتباط نزدیک با گله ی گوسفند و گاو و سگ و مرغ و خروس یا درختان نر و ماده، در عمل خیلی چیزها به روستائیان می آموزد که شهرنشینان باید در کتاب ها بخوانند.(قمار دیگر ص 29) از آنجا که بیشتر روحانیون هم از روستاها برای تحصیل به شهر آمده اند، بیشتر به مقایسه ی بین انسان و حیوان می پردازند. شاید این که آقای مطهری می گفت: فتوای مرجع تقلید شهری بوی شهری می دهد و فتوای روستایی بوی روستایی، ناشی از همین نگاه باشد. احتمالا فتوا به 9 سالگی سن بلوغ دختران هم به روستازادگی مراجع برمی گردد. چنان که این مطلب را خودم از زبان آیت الله بیات زنجانی شنیدم. البته بحث از شهر و روستا نیست بلکه اشاره ام بیشتر به هرزه گویی جنسی پاره ای از طلاب است که می تواند ناشی از مشاهدات روستایی آنها باشد و کتاب «زهرالربیع» مصداق بارز نوشتاری این رویکرد است. اما من از این جمع ها گریزان و متنفرم و سخت معتقدم که نشست های طلبگی باید به گفتگوهای فکری و پژوهشی منتهی شود. این که از چه تاریخی جوک گویی و سخنان سخیف و رکیک در میان برخی روحانیون باب شده است، اطلاع چندانی ندارم ولی در یک نشست عیدالزهرایی در قم هم شاهد این گفتارها بودم. متأسفانه حضور چنین روحانیونی در میان عوام مردم سبب بسط این پدیده شده است اما این, ...ادامه مطلب

  • رساله ی کارشناسی ارشد

  • گزارش مختصری از رساله ی کارشناسی ارشد اینجانب عباس فضلی با استعانت از پروردگار، پس از یک سال حضور و تلاش مستمر در کتابخانه ی تخصصی معارف قرآن وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی قم رساله ی کارشناسی ارشد خود را در رشته ی علوم قرآن و حدیث با عنوان «علوم قرآن در تفسیر المیزان» تدوین نمودم. ابتدا با خواندن یک دوره ی کامل تفسیر المیزان، مطالب علوم قرآنی آن را فیش برداری کردم، سپس با مقایسه ی بیش از 200 کتاب پیرامون مسائل علوم قرآنی آن را در ده فصل سامان دادم.فصل اول، وحی: با تعریفی از واژه ی و اصطلاح وحی به معانی هفتگانه ی وحی و خطاناپذیری آن پرداخته ام. آن گاه با افسانه خواندن جریان غرانیق و قصه ی ایمان ورقة بن نوفل، چگونگی دریافت وحی از جانب پیامبر اسلام(ص) و گونه های مختلف آن مورد بررسی قرار داده ام.فصل دوم، نزول قرآن: با بررسی مراحل نزول و دیدگاه علامه طباطبایی، به راز نزول و اولین و آخرین آیات نازله در نگاه مفسران پرداخته شده است.فصل سوم، مکی و مدنی: در این فصل، سه موضوع عام یعنی معیار شناخت آیات مکی و مدنی، روش شناخت و فایده ی شناخت آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و در پایان ترتیب نزول با اندکی اختلاف در دیدگاه ها بررسی شده است.فصل چهارم، شأن نزول: دو بحث فوائد شناخت اسباب نزول و جری و انطباق که از ابتکارات علامه طباطبایی است موضوعات این فصل رل تشکیل می دهد.فصل پنجم، تاریخ تدوین قرآن: از مباحث جنجالی با توجه به رویکردهای جدید نظر علامه به نقد کشیده شده است.فصل ششم، قرائت: با مقدمه ای پیرامون تطور و تحول قرائت، نظرگاه علامه بیان شده است.فصل هفتم، ناسخ و منسوخ: پیشینه ی نسخ و پاسخ به شبهات نسخ و توجه به حکمت، شرایط و گونه های نسخ بررسی شده و در پایان دیدگاه علامه پیرامون آیات منس, ...ادامه مطلب

  • خم ابرو(2)

  • بخش سوم:اوقات نمازنماز، دعای روزانه(19)می گویند دعا تلاش پیوسته آدمی برای شناخت خداست. کاملاً خلاف آنچه بیشتر مردم می پندارند؛ دعا برای انسان امری طبیعی است نه کاری غریب و نامانوس و رازگونه. انسان همواره دعا کرده است و همواره دعا خواهد کرد آدمی با ادراک ابتدائی خود آب و آتش، آفتاب و ستارگان، جانوران و گیاهان و تصاویر و اساطیر را نیایش می کرده اما آنچه قطعی و مسلم است این که انسان بدوی نیایش می کرده است. بعدها که عقل آدمی تکامل یافت و توانست خدا را به صورت ایزد یا اله های دارای صفات و احساسات انسانی تصور کند، تصمیم گرفت به هنگام دعا با پیشکش های قربانی، استغاثه هایش را به درگاه او ببرد. یهودیان باستان که نگرش معنوی نیرومندی نداشتند، می پنداشتند خدا به چشم کرم های خاکی به آنها می نگرد. متأسفانه هنوز هم کسانی هستند که به علت فهمی محدود از ذات راستین خدا به درگاه آن چنان خدایی دعا می کنند.آدمیان در همه ی اعصار به طریقی دست به دعا برداشته اند. دست آخر آدمی برخاسته از نگرش بدوی یا عقلی محض به سوی فهم راستین معنوی خدا گام بر می دارد. اکنون شیوه های دعای ما در حال دگرگونی و گسترش و بهبود است. آدمی خصمناک یا شخصیتی دارای دوگانگی خیر و شر نیست. خدا، خدای عشق و محبت است. اصل دگرگونی ناپذیر نیکی محضی که عالم منظّم را احاطه کرده است. نیایش و راز و نیاز با چنین خدایی آسان است.انسانی که هر روز به طور منظّم دعا می کند، می تواند یقین بدارد که کامیاب خواهد شد. زیرا خود را با غنی ترین و کامیاب ترین نیروی کائنات همنوا می کند. عیسی مسیح وعده داده است «و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید خواهید یافت»(قانون توانگری ص ٢٤٣)بهترین مظهر دعا در فرهنگ اسلامی نماز است که در ساعات معین و به طور مداوم به صور, ...ادامه مطلب

  • هنر زندگی در چیست؟(3)

  • هنر زندگی در چیست؟(3)فوکو و مراقبت از خود- آنچه از تمامی داستان مرگ سقراط برمی آید، بنایی است بنیادی بر مبنای شکلی از گفتمان که در ماهیت به ویژه غیرسیاسی اش در وحله ی نخست انباشته از مراقب است که پروای مراقبت دارد. پروای مراقبت از خود.(میشل فوکو)/255- آنان که به درستی به فلسفه می پردازند، در حقیقت خود را برای مرگ آماده می کنند. این گفته ی سقراط توضیح می دهد که چگونه جسم، روح را از شناخت حقیقی و فضیلت محروم می کند.(فایدون) برای فلسفی اندیشیدن، یعنی فلسفی زیستن، آدمی باید تا میزان ممکن از بدنش فاصله بگیرد و فقط به توانایی های روح اتکاء کند. چون مرگ، جدایی نهایی روح از جسم است. زیستن فلسفی آمادگی برای مرگ است./261- فلسفه به تعبیر فوکو، آن قدر هم با تلاش برای ارائه ی بعضی دکترینِ کلّی در باره ی جهان و شناخت ما از آن آغاز نشد، بلکه هدف آن دقیقا تغییر زندگی مردم در سطح فردی است./265- هدف سقراط وادار کردن مردم به مراقبت کردن از خودشان بود و فوکو چنین مراقبتی را به کارگیری عقل خود تعریف می کند. برای تشخیص این که چه کسی است و چگونه می شود بهترین شد./268- فوکو بیش از بیست سال خود را وقف برملا کردن زشتی های پنهان روشنفکری کرد. که هیچ دستاورد مثبتی برای آن قائل نبود و منکر هر چشم اندازی از آینده ی بهتر می شد. او به طور مشخّص انکار می کرد که عقل می تواند از زمان حوادث فراتر رود و ما را از این بن بستی که او فکر می کرد در برابر ماست، نجات دهد. چون عقل خود ابزار و بخشی از برنامه ی روشنفکری بود./279- زهدپرستی طرد لذّت نبود بلکه پرهیز از افراط بود. نکته این بود که نگذاریم لذّت ها بر ما فرمان برانند بلکه ما بر آنها فرمان برانیم و فرمانروای خود هم بشویم./286فوکو می گوید: اخلاقیات در روابط ما , ...ادامه مطلب

  • هنر زندگی در چیست؟

  • هنر زندگی در چیست؟مقدمهما می دانیم که سقراط در میان مردم به گفت و گو می پرداخت و هیچ نوشته ای از خود به جای نگذاشت، اما افلاطون در کتاب های اش، از شیوه ی زندگی او سخن می گوید. در حقیقت افلاطون به اتکاء گفته ها و نکته های پندآموز سقراطی به معرفی خود و زندگی اش می پردازد. مونتنی هم در کتاب های خود معتقد است که راه سکوت وار سقراطی را ادامه داده است و بر اساس او به هنر زندگی دست یافته است. نیچه هم با نقدهایی که بر اندیشه ی سقراط دارد، به گونه ای درصدد ترسیمی از هنر زندگی به سبک سقراطی است. فوکو هم در تقابل با اندیشه های نیچه ای به گونه ای از بدفهمی های نیچه از زندگی و تفکر سقراطی پرده برمی دارد و خود را محقّ پیروی از سقراط می داند.الکساندر نهاماس در کتاب «هنر زندگی» به ترجمه ی بابک تختی، با تشریح شیوه های زندگی از زبان افلاطون، مونتنی، نیچه و فوکو، سبک متفاوتی از زندگی را ارائه می دهد. در مجموع تمام شخصیت های کتاب به نویسنده، راه و رسمی می آموزند که در توضیح سبک زندگی دیگران است. به این که ما می توانیم به کشف راه خود دست یابیم و هنر زندگی دقیقا یعنی همین که با مطالعه ی نظر دیگران خود به یک نتیجه ی متفاوت برسی و زندگی کنی و همه ی اینها در نوشتن تحقّق می یابد. چه که به قول مونتنی، درس نمی دهم، اگر می نویسم، مشغول تحقیقم. به دیگران نمی آموزم که در کار آموختن خویشتنم. سال هاست تفکراتم تنها در باره ی خودم بوده، تنها خودم را محک زده ام و سنجیده ام و اگر از دیگری سراغ گرفته ام بی درنگ نیّت اصلی، خودم بوده ام.(در باب کردار، میشل دو مونتنی)/171ترسیم هنر زندگیدر این مقال، بخشی از گفته های نهاماس در کتاب «هنر زندگی» بیان می شود. آیا شما می توانید به همان نتیجه ای که او رسیده است، دست یابی, ...ادامه مطلب

  • آیت الله حسینی بوشهری در خاطرات آیت الله یزدی

  • آیت الله حسینی بوشهری در خاطرات آیت الله یزدیآیت الله محمد یزدی وقتی در سال 1352به کنگان تبعید شده بود، در اعتراض به مکان تبعید به زندان بوشهر منتقل می شود. وی در خاطرات خود آورده است: در همان زندان با پاسبان دیگری هم آشنا شدم که این آشنایی هم به یاد ماندنی بود. فرد مزبور هر وقت شیفت کاری اش سر می رسید، شب ها آخر وقت، نزد من می آمد و با هم گپ می زدیم. در خلال صحبت او اخبار بیرون زندان را به من منتقل می کرد. یک بار راجع به شهید شیخ ابوتراب عاشوری و آخرین اخبار مربوط به او و شجاعتش با من صحبت کرد و متقابلا از روحانی دیگری یاد کرد به نام حسینی که محتاط تر و به تعبیر من دارای تفکر بسته ی نجفی بود. بعد به من می گفت: اگر کاری در بیرون زندان داری می توانم برایت انجام دهم. بعدها دانستم که پاسبان مزبور، خود آخوندزاده است و پدرش در برازجان ساکن است.(خاطرات آیت الله محمد یزدی ص 375)ظاهرا پس از چند ماه از زندان آزاد و به صورت تبعیدی در شهر بوشهر ماندگار می گردد. و اول در منزل شیخ ابوتراب عاشوری سکنی می گزیند و پس از آن با خانواده به خانه ی اجاره ای منتقل می شود. وی در بخش دیگری از خاطرات آورده است: مدتی بعد به آقای عاشوری گفتم: این آقای حسینی کیست که راجع به او حرف و حدیث وجود دارد و مشی اش به گونه ای نیست که به نیکی از او یاد شود؟ مرحوم عاشوری گفت: دیر نشده؛ اجازه بده در یک فرصت مناسب، او را هم خواهیم دید.(همان ص 379) پس از چند روز جناب عاشوری جلسه ای ترتیب می دهد که آقای حسینی هم در آن جلسه حضور داشته است. آیت الله یزدی در کتاب خاطراتش می نویسد: در جلسه ی مزبور برای اولین بار با آقای حسینی هم که در شجاعت و فضائل مثبت، دقیقا در ذهن من، نقطه ی مقابل آقای عاشوری تصور شده بود، ملاقات کرد, ...ادامه مطلب

  • رویکرد جامعه شناختی و ارتباطی به قرآن

  • رویکرد جامعه شناختی و ارتباطی به قرآنآندره نِگرو معتقد است قرن بیست و یکم یا وجود نخواهد داشت و یا قرنی است که با مذهب و رویکرد مذهبی همراه است.تردیدی نیست که به رغم چالش هایی که گریبانگیر مذهب است اما اقبال اندیشمندان و توده ی مردم به مذهب و معنویت در جهان امروز، امری جدی و شگفت انگیز است. بشر امروز پس از دو قرن تجربه ی بی دینی و فاصله گیری از مذهب به خود آمده و برای عبور از مدرنیته و عقل گرایی محض، چاره را در رجوع به دین همراه با نقد عقل مدرن می داند.از طرفی دینداران با توجه به آراسته ها و پیراسته هایی که در گذر زمان بر پیکره ی دین سنگینی می کند، قادر به رفع عطش گروندگان به آن نیستند و با وجود احیاگرانی که در طول دو سده ی اخیر تحولاتی در عرصه ی معرفت دینی به وجود آورده اند؛ امروزه اندیشه ی آنان پاسخگوی پرسش های بشری نیست و این عصر احیاگران دیگری را طلب می کند تا در پرتو آن، دین را بی پیرایه و خالص معرفی نموده و علل ناکامی غربیان در تجربه های ناموفق دو قرن گذشته را توجیه عقلانی کنند.از سوی دیگر، خودکامگان سیاسی با توجه به چند قطبی شدن جهان، سودای استکبار و سلطه بر جوامع دینی در جهت غارت منابع زیرزمینی آنها در سر می پرورانند و زیر پوشش شعارهایی چون حقوق بشر، دمکراسی، آزادی خواهی و مبارزه با تروریسم، موجی از استیلا و استعمار نو را به راه انداخته اند. توده ی دیندار نیز به پندار دمکراسی خواهی، خود را برای پذیرش سلطه آماده نموده و با همراهی برخی سران جوامع اسلامی با این افکار، عرصه بر دانشمندان در جهت معرفی واقعی دین تنگ کرده است. چرا که آنان باید در چند جبهه برای حفظ و احیاء ارزش های دینی بجنگند. احیاگران هم نیازمند متقاعد کردن حاکمان جوامع اسلامی برای افشاگری نیات شوم ابرقدرت, ...ادامه مطلب

  • از تو بر من تافت(10)

  • از تو بر من تافت(10)قسمت پایانیبا تقسیم بندی و توضیح اندکی که در مطالب پیشین ارائه گردید، نسبت پاره ای از اشعار مولوی با سخنان علی بن ابی طالب(ع) آشکار شد. هدف از این نوشتار بیان این نکته بود که جلال الدین محمد بلخی با اندیشه های حضرت امیرالمؤمنین آشنا بوده و در ذهن و زبانش جاری گشته است. البته دیگر بزرگان اهل سنت هم در آثار خود به همراهی این افکار، اعتراف و افتخار می کنند. این را می توان با مراجعه به کتاب هایی که از اندیشمندان و فقیهان و شاعران اهل سنت به جای مانده است، دریافت. نمونه ی بارز آن را می توان در دو کتاب «الغدیر» علامه امینی و «فضائل الخمسه» فیروزآبادی که به انعکاس سخنان و اشعار بزرگان اهل سنت همت گماشته اند، یافت. لازم به ذکر است که در دهه های اخیر کشور عربستان، با استفاده از کارشناسان زبده و بهره وری از آثار و متون به جا مانده، اقدام به تهیه ی مصاحف صحابه ی پیامبر اسلام(ص) نموده است. در این میان اولین مصحف را به علی بن ابی طالب اختصاص داده و تمام روایاتی که در کتب اهل سنت از امیرالمؤمنین نقل شده است؛ در هفت جلد گردآوری کرده است. تمام اسناد مذکور حکایت این معناست که بزرگان اهل سنت از اندیشه های حضرت علی(ع) بهره گرفته اند و احتمال می رود که مولوی هم با خواندن همان آثار دل در گرو افکار مولای متقیان نهاده است و یا این که به تعبیر خوارزمی مستقیما از نهج البلاغه بهره گرفته است. غزالی هم که مولوی سخت شیفته ی او بوده از این ماجرا بی نصیب نمانده است. چنان که دکتر عبدالکریم سروش در مقدمه ی کتاب «اوصاف پارسایان» می نویسد:این دو بزرگوار(غزالی و مولوی)، خود از سبوکشان و جرعه نوشان بزم امام المتقین و سلطان البشر، رسول خدا بودند که یکجا درس تقوا و مخافت و زهد و محبت را می آم, ...ادامه مطلب

  • هدف از بازسازی اسطوره

  • هدف از بازسازی اسطوره با بازسازی اسطوره ها در پی چه چیزی می گردیم؟ ما نمی خواهیم از جنبه های ماوراء الطبیعی چون گذر کردن از آتش یا راه رفتن روی آب و یا پریدن در هوا پیروی کنیم. این امور در قالب تخیّل و تحیّر می گنجند. در حقیقت این موارد را باید به مثابه ی چاشنی های اسطوره در نظر گرفت که برای ایجاد تعجب کارساز است. پس از آنها عبور می کنیم. در روایت های اسطوره ای، همواره شخصیت هایی بروز می کنند که اعمالی را انجام می دهند آیا ما می خواهیم مانند آنها باشیم و از کارهای شان تقلید کنیم؟ این هم امکان پذیر نیست چون تقلید کردن از دیگران آن هم از جنس معجزه نه امکان پذیر است و نه مطلوب. و بر فرض امکان دردی را دوا نمی کند. از سوی دیگر زمان و مکانی که شخصیت های اسطوره ای در آن قرار دارند هم از دسترس ما خارج است چرا که گذشته ی زمانی قابل بازگشت نیست. این که زمان برنمی گردد امری مسلم است اما مکان که تغییر چندانی نمی کند چگونه باید از آن هم صرف نظر کرد؟ در مقام پاسخ باید گفت: مکان حادثه تابع زمان حادثه است یعنی مکانی که در آن کاری صورت می گیرد مختص به زمانی است که رویداد در آن رخ داده است. وقتی زمان سپری می شود مکان اختصاصی آن هم از بین می رود. بنابراین زمان و مکان هم قابل ارجاع نیستند. از طرفی اسطوره ها اموری هستند که در لازمان و لامکان شکل می گیرند یعنی اصلا تابع زمان و مکان نیستند که ما بخواهیم دوباره از آنها بهره بگیریم. پس وقتی شخصیت ها و اعمال آنها و زمان و مکان خاص آنها در دسترس ما نیست دل سپردن به اسطوره به چه معناست؟ در پاسخ می گوئیم کارکرد اسطوره ها گذر از سطح عادی و معمولی زندگی است. اگر می خواهید گونه ای دیگر از زندگی را تجربه کنید امکان پذیر است. موانع و دست اندازهای رو, ...ادامه مطلب

  • تناقضات متنی

  • تناقضات متنیعجیب است که نه فقط اصطلاح ها که افکار یک آدم چقدر کم تغییر می کند.(زمان بازیافته ص 65)پیروی شفاهی از ایده ی دیگران و فاصله گیری از متن مکتوب، فرد را دچار نوعی سرخوردگی، سردرگمی و تقلید محض از دیگران می کند. عیب سخنان شفاهی آن است که به شدت متأثر از بستر فرهنگی و موقعیت اجتماعی گوینده و شرایط روحی- روانی اوست. اما متن مکتوب کمتر به این عوامل وابسته است. چون عمل نوشتن بر خلاف گفتن در یک فضای گسترده و همه جانبه تری صورت می گیرد. در گفتار شرایط آنی حضور فعّال دارند. گفتن معمولا با احساسات عاطفی و هیجانات روانی همراه است ولی در نوشتار تمام گذشته ی فکری و حتی اندیشه های آینده نگرانه ی نویسنده نیز دخیل هستند. نوشتن ثبت دائمی ایده ها در تراز اندیشه هاست.واکنشی که از سوی مخاطب یا خواننده در حوزه ی سخن یا مطالعه ی یک متن رخ می دهد و با مکانیسمی به فرجام فهم می رسد، هرمنوتیک گویند. به تعبیر دیگر کارکرد هرمنوتیک تکامل دادن نظریه ی کنش خواندن است. برای درک یک متن، شما محتاج زندگی کردن با آن هستید. نکته ی قابل ذکر این که باید بین مفهوم دانش و بینش تفکیک قائل شد. ما در تبیین علوم طبیعی از روش تجربی (دانش) بهره می گیریم اما برای کشف و توجیه گزاره ها در علوم انسانی نیازمند روش هرمنوتیکی (بینش) هستیم. به قول مولویهر که در خلوت به بینش یافت راه او زدانش ها نجوید دستگاه (مثنوی3/3856)ما باید با مطالعه کردن یک کتاب، خود را در آن جستجو کنیم و از قبلِ همین بازیابی، زندگی خود را ترسیم نماییم. یعنی مطالعه نوعی پراکسیس و عمل است. پروست در کتاب «زمان بازیافته» می نویسد: خواننده هنگامی که کتابی می خواند، خواننده ی خویشتن است. هیچ من خودساخته ای پیش از خواندن وجود ندارد. کنش خواندن، من تازه , ...ادامه مطلب

  • عید زمانی برای اندیشیدن

  • عید زمانی برای اندیشیدن هر چیزی زمانی از آنِ خود دارد، زمانی برای تولد و زمانی برای مردن؛ زمانی برای سبکبارانه شوخی کردن در هر نسیم بهاری و زمانی برای شکستن در زیر بار طوفان پاییزی؛ زمانی برای شکفتن در کنار آب روان و زمانی برای پژمردن و فراموش شدن؛ زمانی برای جست و جوی زیبایی و زمانی برای نادیده گرفته شدن مصیبت ها؛ زمانی برای مراقبت صبورانه و زمانی برای رانده شدن تحقیرآمیز؛ زمانی برای لذت بردن از گرمای آفتاب صبح و زمانی برای مردن در سرمای شب. همه و همه زمانی از آنِ خود دارند.(خلوص دل تمنای یک چیز است ص 40) پاراگراف فوق از سورن کی یر که گور متأله دانمارکی، حکایت جهان تزاحم هاست. در بیان این معنا که زمان امری سیال و روان است که پدیده ها در آن به ظهور می رسند. ظهوری نه از سر اراده و اختیار ما بلکه در همخوانی با کائنات. درک و دریافت این جهانِ رازآلود به ما کمک می کند تا اولویت های خود را در رویارویی با پدیده ها مشخص و معین کنیم. وجود تضادها و تناقض های هستی در زندگی آدمیان بیانی از همین جهان تزاحم هاست. به بیانی ساده تر سهم ما از هستی به بهای نادیده گرفتن سهم دیگری نیست. مطالبات و درخواست های نامعقول ما از هستی و خدای هستی همواره مانعی برای رسیدن دیگران به خواسته هایشان است. درک جهان تزاحمی در راستای کاستن خواسته ها و آرزوها و قانع شدن به اندک درخواست هاست. از این رو اولویت بندی امور ضرورتی عقلانی است و این عین شکرگزاری از خداست. در این زمانه ای که عید باستانی نوروز با عید قرآنی رمضان با هم تلاقی پیدا کرده اند نباید درخواست های روزه داران از خدا فراتر از حد معمول باشد و نه آرزوهای نوروزیان به فراخنای گیتی. عافیت طلبی و عاقبت اندیشی هر دو مطلوب است. مولوی خطاب به اولی ها, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها