تب فلسفی

متن مرتبط با «اخلاق پزشکی در دندانپزشکی» در سایت تب فلسفی نوشته شده است

قمار در زندگی

  • قمار در زندگیمقدمهاگر خدا عمری دوباره به من بدهد می نشینم و سرنوشت مبارزان و مجاهدانی را می خوانم که به آرزوهای خود نرسیده اند. فراز و نشیب هایی که در زندگی آنها رخ داده، بزرگترین درس عبرت روزگاران است. اصلا زندگی را باید در همین سرگذشت ها جست و جو کرد. دین و اخلاق و اعتبار و ابتکار و احساس را باید در همین خاطرات یافت. هر وقت واژه ی «جستجو» را به یاد می آورم یا آن را می نویسم، به یاد رُمان پرطمطراق تمامی دوران، یعنی «در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست می افتم. چرا که حیات در جست و جوهایی رقم می خورد که در زمان گذشته گم شده است. ما برای این که گمشده ی خود را پیدا کنیم، باید سراغ گمشده های دیگران برویم. هر کسی با اندکی کنکاش در سرنوشت دیگران مخصوصا مبارزان و سخت کوشان تاریخ درمی یابد که زندگی چه قدر پیچ و تاب دارد.!! تردیدی نیست که هر فردی باید دغدغه ی اصلی اش را بازیابی و بازشناسی کند و متر و معیارش را دریابد یا به زبان دقیق تر معنایی از زندگی را در خود نهادینه کند. ما اگر این معنا با معنایی از زندگی فرهیختگان و کنجکاوان و مبارزان تاریخ ضمیمه کنیم، در نهایت بهتر می توانیم از این معانی و معرفت ها بگذریم و به معنای معناها برسیم. تحقق این مهم کوشش بسیاری طلب می کند که از هر کسی برنمی آید. اما نباید نگران آن بود. همین که در چهارراه زندگی، راه خود را به سوی دیگری کج کنیم عمر دوباره ی ما شروع شده است و باز اگر در ادامه ی مسیر راه، از جای دیگری سر در بیاوریم، باز دوباره زیسته ایم. یعنی با چاله و چالش های جدیدی روبه رو شده ایم شاید در نهایت، به معنای معناها هم دسترسی یابیم. یادتان باشد که تمام اینها فقط با خواندن آراء و آثار دیگران امکان پذیر است. باز به خاطر بسپارید انسان های ار, ...ادامه مطلب

  • قمار در زندگی(6)

  • قمار در زندگی(6)عنوان فصل هفتم ایدئولوژی سازی است. در این فصل به اختصار روند شکل گیری سازمان و تغییر ایدئولوژی آن را توضیح می دهد. سازمان خلاء تئوری مبارزه ی براندازی پانزده خردادی را با مارکسیسم پر کرد و تکلیف خود را در قبال پارادایم اسلام و پارادایم مبارزه معلوم کرد.(ص 295) او بر این باور است که محمدتقی شهرام اولین کسی بود که عنصر اسلامیت سازمان را زیر سؤال برد.(ص 299) و گفتگوی او با کریم رستگار به جایی نرسید.(ص 301) نه دیالکتیک عامل تغییر ایدئولوژی سازمان بود، نه مارکسیسم. پارادایم مبارزه ی براندازی وقتی با خشم انقلابی و نفرت از شاه، بر قلب و روح بچه ها حاکم شد، آن چنان اولویت یافت که همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داد. همین بود که سازمان را به وجود آورد و همین بود که آن را از هم متلاشی کرد.(ص 302)نویسنده، مصطفی فرهادی و زین العابدین حقانی را به عنوان نمونه مثال می زند که چگونه در فضای کمبود مباحث تئوریک، به مارکسیسم پیوستند.(ص 306) روشنفکران ما دچار یک سری محرومیت های اساسی بودند. مدرنیته و تمدن جدید، دموکراسی و آزادی را از اروپایی ها آموختیم. تفکر انقلابی و سازمانی را از کمونیست های روسی گرفتیم. اما چیزی از نظریات علمی و فلسفی جدید دنیای غرب دریافت نکردیم.(ص 317) او در فصل هشتم با بیان فروپاشی سازمان به دنبال تغییر ایدئولوژی، می نویسد: در آن روزهایی که سازمان دیگر رمقی نداشت و در واقع از هم پاشیده شده بود، متأسفانه حوادثی روی داد که مسیر تحولات سازمان را به شدت تحت تأثیر قرار داد. گروهی از روحانیون که از کمونیست شدن سازمان در بیرون و حادثه ی قتل شریف واقفی برآشفته شده بودند، بدون اطلاع از مسائل و مشکلاتی که سازمان در زندان با آن دست به گریبان بود، همه جا مسئولیت تمامی , ...ادامه مطلب

  • قمار در زندگی(7)

  • قمار در زندگی(7) در جستجوی سازمان درهم شکسته عنوان فصل نهم است. با فشارهای جیمی کارتر، رئیس جمهور امریکا و سازمان های حقوق بشری بر رژیم و به برکت نامهربانی و بایکوت همرزمان انقلابی، در آبان 1355 از زندان خلاص شدم.(ص 361) پس از آزادی از زندان سراغ همسر و دوستانش را می گیرد. به ملاقات همسرش در زندان قصر می رود. اما بر خلاف تصورش او را مارکسیست و بی اعتنا به خود می یابد.(ص 368) در نهایت می گوید: دیگر به ملاقات من نیایید! حتی نامه های محبت آمیز و درخواست طلاقش را بی جواب می گذارد.(ص 372) برای ادامه ی تحصیل به دانشگاه می رود و واحدهای مانده اش را پاس می کند.(ص 376) خود می گوید: تا اوایل سال 1357 به درس مشغول بودم. روحیه ام از جنبه ی توجه به خدا و فکر و ذکر الهی خوب بود. یاد الطاف خدا در پریشانی ها و بن بست های گذشته، برایم شوق افرین و امید بخش بود.(ص 377) فصل پایانی عنوان انقلاب اسلامی را یدک می کشد ولی بیشتر مطالب آن در مورد آزادی همسرش، شیرین است. وی در گزارشی کلی به علت تنفر مردم از رژیم شاه و ایجاد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی می پردازد و می گوید: کمترین ثمره ی مبارزات مسلحانه ی چند ساله، آن بود که ماسک را از چهره ی رژیم درید و او را سفاک و خون آشام نشان داد. بدون تردید دستگیری ها، شکنجه ها و اعدام ها خشم عظیمی در دل مردم انباشته کرد تا روزی چون آتشفشان بر سر رژیم فوران نماید. چنین خشم و نفرتی از رژیم هرگز در ایران سابقه نداشت.(ص 380) با استقبال روحانیت، انقلاب چهره ای علمایی و حوزوی به خود گرفت. آنها خود را صاحب انقلاب خواندند. همه ی روشنفکران چپ و راست که انقلاب را در شرف پیروزی می دیدند، با هم مسابقه گذاشته بودند که از حرکت ضد امپریالیستی امام پشتیبانی کنند. هی, ...ادامه مطلب

  • هنر زندگی در چیست؟(3)

  • هنر زندگی در چیست؟(3)فوکو و مراقبت از خود- آنچه از تمامی داستان مرگ سقراط برمی آید، بنایی است بنیادی بر مبنای شکلی از گفتمان که در ماهیت به ویژه غیرسیاسی اش در وحله ی نخست انباشته از مراقب است که پروای مراقبت دارد. پروای مراقبت از خود.(میشل فوکو)/255- آنان که به درستی به فلسفه می پردازند، در حقیقت خود را برای مرگ آماده می کنند. این گفته ی سقراط توضیح می دهد که چگونه جسم، روح را از شناخت حقیقی و فضیلت محروم می کند.(فایدون) برای فلسفی اندیشیدن، یعنی فلسفی زیستن، آدمی باید تا میزان ممکن از بدنش فاصله بگیرد و فقط به توانایی های روح اتکاء کند. چون مرگ، جدایی نهایی روح از جسم است. زیستن فلسفی آمادگی برای مرگ است./261- فلسفه به تعبیر فوکو، آن قدر هم با تلاش برای ارائه ی بعضی دکترینِ کلّی در باره ی جهان و شناخت ما از آن آغاز نشد، بلکه هدف آن دقیقا تغییر زندگی مردم در سطح فردی است./265- هدف سقراط وادار کردن مردم به مراقبت کردن از خودشان بود و فوکو چنین مراقبتی را به کارگیری عقل خود تعریف می کند. برای تشخیص این که چه کسی است و چگونه می شود بهترین شد./268- فوکو بیش از بیست سال خود را وقف برملا کردن زشتی های پنهان روشنفکری کرد. که هیچ دستاورد مثبتی برای آن قائل نبود و منکر هر چشم اندازی از آینده ی بهتر می شد. او به طور مشخّص انکار می کرد که عقل می تواند از زمان حوادث فراتر رود و ما را از این بن بستی که او فکر می کرد در برابر ماست، نجات دهد. چون عقل خود ابزار و بخشی از برنامه ی روشنفکری بود./279- زهدپرستی طرد لذّت نبود بلکه پرهیز از افراط بود. نکته این بود که نگذاریم لذّت ها بر ما فرمان برانند بلکه ما بر آنها فرمان برانیم و فرمانروای خود هم بشویم./286فوکو می گوید: اخلاقیات در روابط ما , ...ادامه مطلب

  • هنر زندگی در چیست؟

  • هنر زندگی در چیست؟مقدمهما می دانیم که سقراط در میان مردم به گفت و گو می پرداخت و هیچ نوشته ای از خود به جای نگذاشت، اما افلاطون در کتاب های اش، از شیوه ی زندگی او سخن می گوید. در حقیقت افلاطون به اتکاء گفته ها و نکته های پندآموز سقراطی به معرفی خود و زندگی اش می پردازد. مونتنی هم در کتاب های خود معتقد است که راه سکوت وار سقراطی را ادامه داده است و بر اساس او به هنر زندگی دست یافته است. نیچه هم با نقدهایی که بر اندیشه ی سقراط دارد، به گونه ای درصدد ترسیمی از هنر زندگی به سبک سقراطی است. فوکو هم در تقابل با اندیشه های نیچه ای به گونه ای از بدفهمی های نیچه از زندگی و تفکر سقراطی پرده برمی دارد و خود را محقّ پیروی از سقراط می داند.الکساندر نهاماس در کتاب «هنر زندگی» به ترجمه ی بابک تختی، با تشریح شیوه های زندگی از زبان افلاطون، مونتنی، نیچه و فوکو، سبک متفاوتی از زندگی را ارائه می دهد. در مجموع تمام شخصیت های کتاب به نویسنده، راه و رسمی می آموزند که در توضیح سبک زندگی دیگران است. به این که ما می توانیم به کشف راه خود دست یابیم و هنر زندگی دقیقا یعنی همین که با مطالعه ی نظر دیگران خود به یک نتیجه ی متفاوت برسی و زندگی کنی و همه ی اینها در نوشتن تحقّق می یابد. چه که به قول مونتنی، درس نمی دهم، اگر می نویسم، مشغول تحقیقم. به دیگران نمی آموزم که در کار آموختن خویشتنم. سال هاست تفکراتم تنها در باره ی خودم بوده، تنها خودم را محک زده ام و سنجیده ام و اگر از دیگری سراغ گرفته ام بی درنگ نیّت اصلی، خودم بوده ام.(در باب کردار، میشل دو مونتنی)/171ترسیم هنر زندگیدر این مقال، بخشی از گفته های نهاماس در کتاب «هنر زندگی» بیان می شود. آیا شما می توانید به همان نتیجه ای که او رسیده است، دست یابی, ...ادامه مطلب

  • آیت الله حسینی بوشهری در خاطرات آیت الله یزدی

  • آیت الله حسینی بوشهری در خاطرات آیت الله یزدیآیت الله محمد یزدی وقتی در سال 1352به کنگان تبعید شده بود، در اعتراض به مکان تبعید به زندان بوشهر منتقل می شود. وی در خاطرات خود آورده است: در همان زندان با پاسبان دیگری هم آشنا شدم که این آشنایی هم به یاد ماندنی بود. فرد مزبور هر وقت شیفت کاری اش سر می رسید، شب ها آخر وقت، نزد من می آمد و با هم گپ می زدیم. در خلال صحبت او اخبار بیرون زندان را به من منتقل می کرد. یک بار راجع به شهید شیخ ابوتراب عاشوری و آخرین اخبار مربوط به او و شجاعتش با من صحبت کرد و متقابلا از روحانی دیگری یاد کرد به نام حسینی که محتاط تر و به تعبیر من دارای تفکر بسته ی نجفی بود. بعد به من می گفت: اگر کاری در بیرون زندان داری می توانم برایت انجام دهم. بعدها دانستم که پاسبان مزبور، خود آخوندزاده است و پدرش در برازجان ساکن است.(خاطرات آیت الله محمد یزدی ص 375)ظاهرا پس از چند ماه از زندان آزاد و به صورت تبعیدی در شهر بوشهر ماندگار می گردد. و اول در منزل شیخ ابوتراب عاشوری سکنی می گزیند و پس از آن با خانواده به خانه ی اجاره ای منتقل می شود. وی در بخش دیگری از خاطرات آورده است: مدتی بعد به آقای عاشوری گفتم: این آقای حسینی کیست که راجع به او حرف و حدیث وجود دارد و مشی اش به گونه ای نیست که به نیکی از او یاد شود؟ مرحوم عاشوری گفت: دیر نشده؛ اجازه بده در یک فرصت مناسب، او را هم خواهیم دید.(همان ص 379) پس از چند روز جناب عاشوری جلسه ای ترتیب می دهد که آقای حسینی هم در آن جلسه حضور داشته است. آیت الله یزدی در کتاب خاطراتش می نویسد: در جلسه ی مزبور برای اولین بار با آقای حسینی هم که در شجاعت و فضائل مثبت، دقیقا در ذهن من، نقطه ی مقابل آقای عاشوری تصور شده بود، ملاقات کرد, ...ادامه مطلب

  • کودکان در دوره دبستان

  • کودکان در دوره دبستان چند نکته مهم به والدینی که کلاس اولی دارند. با آغاز سال تحصیلی شور و شوقی وصف ناپذیر کودکان دبستانی خصوصا کلاس اولی ها را فرا می گیرد. خانواده ها با یک حرص و ولع خاص نظاره گر این حضور و شوق هستند. برای کسانی که اولین بار فرزند دلبند خود روانه ی مدرسه می کنند این حضور معنای دیگری دارد و از این رو ذکر مواردی چند ضروری به نظر می رسد.۱- دوره دبستانی از جهت تعلیم و تربیت بهترین دوران است. در این دوره از یک سو کودک از آرامش و ثباتی برخوردار است و از سوی دیگر ویژگی های روانی در این سن آمادگی کاملی برای تربیت پذیری و ادب آموزی دارد. در آموزه های اسلامی از این دوره با تعابیر گوناگون یاد شده است. پیامبر اسلام(ص) از کودک در این دوره با خصوصیت عبد(بنده) یاد فرموده اند. حضرت علی(ع) او را فرد خام معرفی کرده اند و در روایتی پیامبر اکرم(ص) این دوره سنی را سن تادیب یعنی تربیت و ادب آموزی نامیده است. از این تعابیر چنین بر می آید که اولا کودک در این دوره ی سنی انعطاف و پذیرش بیشتری برای تربیت دارد. ثانیاً آموزش و سعی کودک از این مرحله آغــاز می گردد.۲- ورود کودک به محیط جدید با دو اتفاق مهم همراه است. الف دوره ی رفاقت و یادگیری ب مرحله ی نوینی از استقلال و فطام.(جدا شدن روانی از پدر و مادر) در خانه روابط فردی تر و عاطفی تر ولی در مدرسه جمعی تر و منطقی تر است. خانه و مدرسه مکمل یکدیگرند. از همین روست که می گویند همکاری اولیاء و مدرسه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحقیقات نشان داده در مدارسی که والدین با اولیای مدرسه کمتر ارتباط داشته اند؛ دانش آموزان با مشکلات رفتاری بیشتری روبه رو بوده اند. در جامعه ی ما به علت عدم اطلاع و آگاهی اکثر والدین معمولاً ارتباط آنها , ...ادامه مطلب

  • نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا(2)

  • نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا(2)1- دلبستگی به حق: در وحدت وجود باید از کثرات و عشق های پراکنده نجات یافت و دل در گرو محبوب پایدار نهاد و از هر گونه امر نسبی متوجه امر مطلق شد. چون نسبیات و ممکنات زوال پذیرند. دل از همه بریدن و در گرو حق گذاردن سرانجام مطلوبی به همراه دارد. به قول مولوی اگر بر شاهدان خوارزم عاشق نشوند آخر بر خوارزم عاشق باید شدن که در او شاهدان بی حدّند و آن خوارزم فقر است که در او خوبان معنوی و صورت های روحانی بی حدّند. که به هر که فرود آیی و قرار گیری دیگری رو نماید که آن اول را فراموش کنی الامالانهایه. پس بر نفس فقر عاشق شدیم که در او چنین شاهدانند.(فیه ما فیه ص 159)مولوی اغلب اصطلاح فقر را مترادف با فنا و نیستی به کار می برد. درویش کسی است که فقیر است زیرا چیزی از خودش ندارد. او تماما تهی از خودی است. فقیر حقیقی در واقع غنی ترین همه ی انسان ها است. زیرا از هستی خویش فراغت یافته و باقی در خود حقیقی است. این فرموده ی پیامبر نیز ناظر به همین معناست فقر فخر من است.(راه عرفانی عشق، ویلیام چیتک، برگردان شهاب الدین عباسی ص 215)چون فناش از فقر پیرایه شود/ او محمدوار بی سایه شودفقر فخری را فنا پیرایه شد/ چون زبانه ی شمع او بی سایه شدشمع چون در نار شد کلی فنا/ نه اثر بینی زشمع و نه ضیا(مثنوی 5/ 672)در داستان ایاز، شناختن خویش یعنی حالت رقت انگیز پیشین خود(چارق و پوستین) به معنای شناختن خداوندگار خویش است یعنی بخشش بی پایان خداوند که بدون آن آدمی هیچ است. این کاربرد استادانه مخالف عادت از حدیث مشهور هر کس خود را بشناسد خداوندگار خویش را می شناسد، نشان می دهد که مولوی این حدیث را به مفهوم وحدت وجود آن گونه که معمولا حقیقت امر است تفسیر نکرده است.(شکوه شمس، آنه ماری, ...ادامه مطلب

  • نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا(3)

  • نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا(3)4- همسانی غم و شادی: از آنجا که عرفا غم جدایی را در دستیابی به مقصود و معشوق امری عادی و روا می دانند نسبت به آن احساس دلگیری و اضطراب ندارند. یعنی این غم را غم تنهایی نمی دانند بلکه غم جدایی و زمینه ساز رسیدن به مطلوب فرض می کنند. بنابراین برای وحدت وجودی به واسطه طلب همیشگی مسائل و پدیده ها فوق اخلاق و فقه است و درد فراق همان درد جاودانگی است. مولانا در غزل 1484 دیوان شمس می گوید:معشوق درختی است که ما از بر اوئیم/ از ما بر او دور شود هیچ نمانیمچون هیچ نمانیم زغم هیچ نپیچیم/ چون هیچ نمائیم هم اینیم و هم آنیمشادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش/ ای غم بر ما آی که اکسیر غمانیم در این ابیات اولا معشوق را به درختی تشبیه کرده است که ما میوه های او هستیم چنان که میوه بدون درخت امکان وجود ندارد و فانی و هیچ است آن گاه از نتایج عدم یکی این است که برای عارف غم و شادی وجود ندارد یعنی هر دو برایش یکسان است یا به تعبیر دیگر غم را نوعی شادی تلقی می کند.5- قناعت: قناعت با آن که از مقامات و آداب صوفیانه نیست ولی اخلاق صوفیانه است در رساله ی قشیریه آمده است: جابربن عبدالله گوید: پیغامبر(ص) گفت: قناعت گنجی است که به آخر نرسد. گفته اند: قناعت آرام دل بود به وقت نایافتن آنچه در دست داری... ابوعبدالله خفیف گوید: قناعت طلب ناکردنست آن را که در دست تو نیست و بی نیاز شدن است بدانچه هست.(رساله قشیریه ص 239) عرفان احساسات حریصانه را به سویی مشخص هدایت می کند. و دوست داشتن دیگران و ترجیح آنان بر خود را جایگزین حرص می کند. عرفان به انسان قناعت می آموزد. شکر و صبر را توصیه می کند. همه ی اینها آموزه های اخلاقی ای است که با درک جهان در حدود طبیعی و الهی امکان پذیر, ...ادامه مطلب

  • نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا

  • نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانامقدمهنظریه ی وحدت وجود فقط یک عنوان و موضوع فلسفی و عرفانی نیست بلکه تئوری ای است که منجر به رفتار متفاوت می شود. چنان که عارفان واصل به نتایج و پیامدهای اخلاقی وحدت وجود واقف بوده اند. زیرا آنچه از زندگی عارفان برای دیگران درس آموز و عبرت انگیز می نمایاند، جلوه هایی از ارزش های اخلاقی برآمده از نگرش وحدت وجودی آنان است. چه که قائلان به وحدت وجود، هستی را به گونه ای دیگر مشاهده و وارسی می کنند.زوایای زندگی فردی و اجتماعیِ عارفان منبعث از درک متفاوت آنان از هستی است که در رفتارشان سرریز می شود. به تعبیر دقیق تر تا وقتی هستی شناسی کسی تغییر نکند تحولی در رفتار او ایجاد نمی شود. به عبارت دیگر انجام یک عمل در بیرون و حتی تحمل ناملایمات و کنترل نسبی رفتارهای خارجی، ناشی از تغییر نگرشی است که در درون آدمی رخ داده است. مطمئنا افرادی که در مناسبات خانوادگی و اجتماعی دچار آشفتگی و پریشان حالی هستند در درون خود خصوصا در حوزه ی باورها به آشوبی پنهان دچارند. یعنی پیش از آن که امری در خارج تحقّق یابد؛ این اراده ی درونی است که به کاری راغب یا نسبت به آن انزجار پیدا می کند. اما از آنجا که نمی توان منویّات درونی آدم ها را خواند؛ به ناچار رفتارهای آنهاست که مورد ارزیابی قرار می گیرد. نکته ی قابل ذکر این که بزرگان دینی بیش و پیش از آن که بخواهند نقش الگویی در جامعه را ایفا نمایند؛ خود به نوعی زیستن شرافتمندانه و عاقلانه دلبسته بوده اند. یعنی آنان به قصد الگوشدن کاری انجام نداده اند بلکه شیوه ی زیست شان ناشی از نگرشی بوده که به هستی و خدای هستی داشته اند. هر چند پیامد این نوع زیستن برای دیگران نقش الگویی دارد.(این را از درس گفتارهای «خدا راز جهان» استاد شبستری آموخ, ...ادامه مطلب

  • در کویر سیاست

  • در کویر سیاست هر چیزی کویری دارد. کشور، انسان، تفکر. سیاست هم کویری دارد. در کویر سیاست، سیاسیون بی پناه و تروتسکی ها قربانی می گردند. دروغ جای خود را به صداقت می دهد و رأی به سهام عدالت تبدیل می شود. در کویر سیاست، ماکیاولیسم رشد می کند. آزادی و عدالت رنگ می بازد. نخبه کشی سکه ی رایج می شود. امیرکبیر در حمام فین رگ زده می شود و مصدق که با شعار «یا مرگ یا مصدقِ» مردم به صحنه آمده بود با «مرگ بر مصدق» شعبان جعفری ها به کویر احمدآباد تبعید شد. تنهای تنها در سکوتی طاقت فرسا و نهایتا در همان کویر سر بر خاک گذارد. دکتر شریعتی را ببینید که چگونه در کویر تنهایی اش حرف می زند و برای التیام دردهای پنهانش چه سخن ها که نمی گوید. به قول دخترش، سوسن، کویر خلوتگاه شریعتی باشد و یا محصول نشستن در محضر خودِ -آزاد اما تنها- تجربه ی تفکر است در تعلیق، میان یک حسرت و یک امید، حسرت یک ازلیت از دست رفته و امیدی پرتنش به یک ابدیت هنوز نیامده. در کویر است که شریعتی همه ی مرزها را نادیده می گیرد تا تجربه ی تنهایی خود را به یُمن قرار گرفتن بر سر چند تقاطع، قابل تقسیم سازد.(مقدمه کویر تجربه مدرنیته ی ایرانی، فرامرز معتمد دزفولی) خاتمی را به یاد آورید که در آخرین نامه هایش پس از یک دوره سیاست ورزی خود را کویری می خواند از کویر اردکان برآمده و در جهان مدرنیته غوطه ور شده و دوباره به کویر برگشته است. اگر کویر نبود انسان ها بی یاور می شدند. زیباترین عرفان شرقی حضور در تفکر خویشتن است. کتاب هایی چون «با مخاطب های آشنا و کویر» دکتر شریعتی و «سیاست نامه» ی سروش حکایت کویر ایرانی است که فراز و نشیب های تاریخ سیاسی یک ملت را می توان در آنها جستجو کرد. اما در کویر سیاست می توان آزاد و بی قطب نما به ه, ...ادامه مطلب

  • الگوی اخلاقی مناظره

  • الگوی اخلاقی مناظره* در فلسفه ی اخلاق مفهومی به نام «معصوم نمایی» وجود دارد که معنایش این است که فردی نه فقط خطا نمی کند بلکه نمی پذیرد که خطا کرده است. حال آن که انسان ذاتا گناهکار است و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من خطا نمی کنم. اشتباه یک امر انسانی است. پیامبران و امامان هم به رغم این که دارای عصمت هستند ولی به ظلم نفس خود اعتراف کرده اند. چنان که در باره ی آدم و حوا آمده است ظلمنا انفسنا و حضرت موسی(ع) ظلمت نفسی گفته است و پیامبر اسلام(ص) لیغان قلبی سر داده است و حضرت امیر(ع) در دعای کمیل ظلمت نفسی حضرت موسی را به زبان آورده است. مفسراندینی در کاربرد این جملات در دعاها دو گونه برداشت کرده اند که یکی از آنها توسعه ی دایره ی خطاست. البته با این اجمال گویی نمی توان به تشریح موضوع پرداخت و نیازمند مطالعه و بررسی کتب بسیاری است که پیرامون این عنوان نوشته شده است. ولی آنچه جامعه ی ایرانی ما را خصوصا در قالب ادبیات و تفسیر آیات و احادیث می آزارد، تلقی عصمت عملی از انسان ها و پذیرش خطاناپذیری آنهاست. یعنی در عین حالی که ما معتقد هستیم انسان ها ذاتا خطاکار هستند با وجود این خطای عملی آنها را نمی پذیریم. چنان که در باره ی رحمت الهی هم به اشتباه افتاده ایم در تفکر دینی، خداوند رحمت وسیع دارد اما در حوزه ی عمل رحمتش را به گروهی خاص حواله می کنیم این ایده نیز نیازمند واگشایی است بگذارم و بگذرم. مناظره بالاترین جایگاه بروز اخلاق اسلامی و اجتماعی افراد است. در مناظره بین دو یا چند نفر قاعدتا اقتضا می کند که به طرح دیدگاه ها و نقد ایده های طرف مقابل پرداخته و از هر گونه فرافکنی در بحث و خلط انگیخته و انگیزه اجتناب شود. نه فقط طبق ماده ی هفت قانون انتخابات در مناظره های تبلیغاتی, ...ادامه مطلب

  • ترین ها در مناظره ها

  • ترین ها در مناظره ها* جعفر مرادی شهدادی یکی از نویسندگان خوش ذوق هرمزگانی کتابی دارد به نام «ترین های استان هرمزگان» در این کتاب به اولین و آخرین و بهترین و زیباترین انواع مواردی که خاص استان هرمزگان است اشاره می کند. البته ایشان بود که روز ملی خلیج فارس را مطرح کرد اما طرحش مصادره شد. در هر صورت کاربرد واژه ی «ترین» برای یک استان و ظرفیت های آن قابل پذیرش است ولی برای یک دولت و کارکردهایش آن هم در سطح جهانی نه فقط قابل قبول نیست بلکه امکان پذیر هم نیست. خصوصا کشوری از جنس جهان سوم که در دریای عقب ماندگی نسبت به جهان اول و دوم دست و پا می زند. البته حرکت به سوی پیش و برداشتن موانع و رفع مشکلات به صورت تدریجی و بهتر کردن اوضاع اجتماعی و اقتصادی در قالب آمار و ارقام کشوری قابل قبول و پذیرفتنی است ولی برای اثبات مدعا، در قیاس با دیگر کشورها و جهان هستی، نیازمند ارائه ی گزارش از سوی نهاد های بین المللی است. پسوند «ترین» در ادبیات فارسی به اولین و برترین درجه از یک امر دلالت و گاه رابطه و نسبت بین دو چیز را مشخص می کند. یعنی وقتی یک فرد ادعا می کند که مثلا من بهترین کارگردان هستم به معنای این است که در میان افراد موجود و مطرح در کشور، در میان جمعی از هنرمندان شرکت کننده در یک همایش یا جشنواره او دارای مقام نخست شده است. هر چند تعیین مقام نخست هم در میان حتی افراد شرکت کننده در مسابقه با اما و اگرهای فراوان روبه روست. از این رو اگر نسبت به کاربرد این پسوند در مسابقات و کنگره ها دقت نشود برگزارکنندگان مسابقه حسب معیارهای موجود در تعیین و انتخاب برترین فرد با اعتراضاتی مواجه می شوند. از نظر معناشناسی و معرفت شناسی ما در جهان نسبیت ها زندگی می کنیم و ادعای برترین و بهترین برای , ...ادامه مطلب

  • آخرت گرایی در نهضت حسینی

  • آخرت گرایی در نهضت حسینی در باره ی معاد با دوستی به بحث و نظر می پرداختیم. به یک باره گفت: اگر آخرتی قابل فرض نباشد، حرکت امام حسین(ع) و این همه زجر و زحمت یاران و همراهان هدر می رود. با او همداستان شدم و گفتم: حرف درستی است و نیازمند به واکاوی و واگشایی. خصوصا در جهان امروز که عاقبت اندیشی و آخرت گرایی در میان آدمیان کم رنگ و تمام فکر و ذکرشان در رسیدن به خواسته های دنیوی خلاصه شده است. تردیدی نیست که تاریخ شاهد شکست ظاهری امام حسین(ع) و پیروزی مخالفان بود. اما ماندگاری و یادبود سالانه ی این قیام در میان شیعیان حکایت رویارویی دو هدف دنیوی و اُخروی است. و حکومت یزید به رغم این همه وعده و وعید چند سالی بیشتر دوام نیاورد. چون وجدان عمومی مردم در پذیرش حاکمیت او دچار دگردیسی شدید شد. تاکنون نهضت حسینی با رویکردهای سیاسی، عرفانی و اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته است اما ظاهرا به آخرت گرایی در این نبرد کمتر التفات می شود. در این مقال با استناد به پاره ای روایت های تاریخی منقول از کتاب «روضةالشهدا»، موضوع آخرت گرایی در نهضت حسینی برجسته می شود. عاقبت گرایی و آخرت پیشگی یاران امام حسین(ع) در رویارویی با خصم زبون کاملا هویداست. شواهدی از آنها بیانگر این اندیشه است. 1) عمر سعد زمانی نیک سر در پیش انداخت. پس سر برآورد و گفت: ای بُریر، یقین می دانم که هر که با ایشان قتال کند و حقوق ایشان را غصب نماید، لامحاله جای او جحیم و جزای او عذاب الیم خواهد بود، اما من ترک ملک ری نمی توانم کرد و دل از حکومت و ایالت برنمی توانم گرفت. بُریر فرمود که یابن سعد، هر که هوس ملک ری کند هر آیینه بساط خدمت حق را طی کند و مرکب سعادت به تیغ شقاوت پی کند و مرد نیکبخت و عاقل اینچنین کارها کی کند؟(, ...ادامه مطلب

  • پرواز در ملکوت

  • پرواز در ملکوت مقدمه نيايش در پى ستايش و پرستش خدا شكل مى گيرد و راز و رمز آن در شناخت خود و خدا قابل جستجو است از اين رو در اين بحث ابتدا به معرفى آدمى به عنوان موجودى كه احساس تنهايى مى كند و نيازمند تعريفى از خود و روابط خود با ديگران خصوصا خداست، آغاز مى شود و با معرفى خدا و شناخت رحمت و عنايت او به بندگان ادامه مى يابد. پس از درك خود و شناخت خدا، آدمى مى تواند ادعا بكند كه به گفتگو با خدا در قالب نيايش دست يافته است. در پايان بحث ساختار ادعيه اسلامى مورد توجه و نمونه هايى از دعاهاى صحيفه سجاديه ذكر شده است. روابط چهارگانه انسان انسان تنها موجودى است كه شخصيت و هويت خود را مرهون ارتباط با ديگر موجودات است و از آنجا كه داراى شعور و فكر است. تلاش مى كند با وجود ارتباط ماهيت خود را تعريف كند. در يك نگاه كلى بين انسان و ديگر موجودات چهار رابطه قابل بررسى است. رابطه انسان با خدا - رابطه انسان با خودش - رابطه انسان با جهان - رابطه انسان با ديگران. اين چهار رابطه، پيچيدگى آدمى را به عنوان عنصر برتر هستى نشان مى دهد. چون اگر براى موجودات سه رابطه ديگر لحاظ شود، انسان تنها موجودى است كه با خودش نيز رابطه دارد. يعنى برداشت هاى مختلفى از شخصيت خود دارد. البته شايد تصور كرد كه اين رابطه پس از ارتباط با ديگر موجودات در او پديد مى آيد ولى مهم اين است كه اين رابطه را هم مى توان تعريف كرد. يعنى انسان تنها موجودى است كه عليه خود دست به انقلاب و قيام مى زند. و از خود تفسيرهاى مختلفى ارائه مى دهد ولى ديگر موجودات قدرت اين بازپرورى را ندارند و لااقل از خود بيگانه هستند و با ارتباط با ديگر موجودات حيات خود را ادامه ميدهند. روابط چهارگانه اى كه براى انسان برشمرديم ناشى از برداشت و تفسيرى است ك, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها