الگوی اخلاقی مناظره

ساخت وبلاگ

الگوی اخلاقی مناظره*

در فلسفه ی اخلاق مفهومی به نام «معصوم نمایی» وجود دارد که معنایش این است که فردی نه فقط خطا نمی کند بلکه نمی پذیرد که خطا کرده است. حال آن که انسان ذاتا گناهکار است و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من خطا نمی کنم. اشتباه یک امر انسانی است. پیامبران و امامان هم به رغم این که دارای عصمت هستند ولی به ظلم نفس خود اعتراف کرده اند. چنان که در باره ی آدم و حوا آمده است ظلمنا انفسنا و حضرت موسی(ع) ظلمت نفسی گفته است و پیامبر اسلام(ص) لیغان قلبی سر داده است و حضرت امیر(ع) در دعای کمیل ظلمت نفسی حضرت موسی را به زبان آورده است. مفسراندینی در کاربرد این جملات در دعاها دو گونه برداشت کرده اند که یکی از آنها توسعه ی دایره ی خطاست.

البته با این اجمال گویی نمی توان به تشریح موضوع پرداخت و نیازمند مطالعه و بررسی کتب بسیاری است که پیرامون این عنوان نوشته شده است. ولی آنچه جامعه ی ایرانی ما را خصوصا در قالب ادبیات و تفسیر آیات و احادیث می آزارد، تلقی عصمت عملی از انسان ها و پذیرش خطاناپذیری آنهاست. یعنی در عین حالی که ما معتقد هستیم انسان ها ذاتا خطاکار هستند با وجود این خطای عملی آنها را نمی پذیریم. چنان که در باره ی رحمت الهی هم به اشتباه افتاده ایم در تفکر دینی، خداوند رحمت وسیع دارد اما در حوزه ی عمل رحمتش را به گروهی خاص حواله می کنیم این ایده نیز نیازمند واگشایی است بگذارم و بگذرم.

مناظره بالاترین جایگاه بروز اخلاق اسلامی و اجتماعی افراد است. در مناظره بین دو یا چند نفر قاعدتا اقتضا می کند که به طرح دیدگاه ها و نقد ایده های طرف مقابل پرداخته و از هر گونه فرافکنی در بحث و خلط انگیخته و انگیزه اجتناب شود. نه فقط طبق ماده ی هفت قانون انتخابات در مناظره های تبلیغاتی بلکه طبق قانون کلی مناظره ها افراد باید از نظر اخلاقی خود را مقید به موضوع بحث کرده و از نام بردن افراد خارج از گود مناظره صرف نظر نمایند این کمترین و پایین ترین توقع است و عدم رعایت این قانون کلی یعنی تبدیل مناظره به مناقشه و مجادله.

سیمای جمهوری اسلامی ایران که نباید در باره ی دولتی بودنش تردیدی به خود راه داد، هر چند خود را به عنوان رسانه ی ملی معرفی می کند، در اقدامی بی سابقه و نابرابر دو کاندیدای ریاست جمهوری را مقابل همدیگر قرار می دهد تا آنها به نقد و بررسی برنامه های انتخاباتی خود بپردازند. ولی متأسفانه در همان آغاز بحث پیرامون شخصیت های خارج از صحنه تلویزیون شروع می شود و عقده های چهارساله در قالب گفتگو واگشایی می شود و از هر چیزی جز برنامه های آینده سخن می رود. سال ها پیش، وقتی دکتر سروش گفت: مناظره باید با امکانات برابر و متعادل بدون هیچ گونه نگاه جانبدارانه شکل بگیرد ولی در جوامع شرقی امکان برگزاری چنین فضایی نیست، همه او را به فرار از مناظره متهم کردند. حال آن که در مناظره ی انتخاباتی کاملا این امر هویدا شد و بازخوردهای آن همه جا را فرا گرفت.

وقتی ما نی توانیم الفبای مناظره را رعایت کنیم ترتیب چنین جلساتی چه ضرورت دارد؟ این قصه مانند دیگر ضایا نیازمند به گذر زمان است تا نهادینه شدن این مفاهیم راه بسیاری در پیش داریم. استاد ملکیان در یکی از سخنرانی های اخیر خود در دفاع از اندیشه های میرحسین موسوی گفت: بزرگترین مشکل و علت العلل مشکلات جامعه ی ما فقدان اخلاق است.

ما به رغم ادعاهای بسیار اخلاقی نیستیم و در آبروریزی و لکه دار کردن حیثیت دیگران استاد هستیم. جامعه ای که مسائل اولیه ی اخلاق را در مورد شخصیت افراد رعایت نکند هیچ وقت روی سعادت و خوش عاقبتی را نمی بیند. مسلمانی که به افشاگری پشت پرده ی زندگی دیگران، بدون هیچ ترس و واهمه ای از خدا و قیامت و وجدان عمومی ملت، می پردازد چگونه می خواهد جامعه را به اطمینان و آرامش و اعتماد به نفس دعوت کند. وقتی هر گونه عمل خطا و صواب خود را به ملت سرافراز و سربلند ایران نسبت می دهد و از وجدان عمومی جامعه مایه می گذارد، چگونه می تواند اخلاق اسلامی یا انسانی را در جامعه نهادینه کند؟ کسی که در رأس قوه ی مجریه قرار می گیرد نماینده آحاد جامعه است و باید سمبل و اگوی اخلاقی مردم باشد.

سخن گفتن و افشاگری در باره ی انسان هایی که در هیچ دادگاهی نه پرونده ای دارند و نه محکوم شده اند، هر چند گناهکار باشند دور از هر گونه اخلاق دینی است. آیا کسی که همه را در مدت چهل دقیقه محکوم و خود را حاکم علی الاطلاق جلوه می دهد می توان او را به مسلمان بودن ستود.

آیا می توان در قالب عقده گشایی به مدت چهل دقیقه تمام دستاوردهای نظام و کارکرد مسئولان را زیر سأال برد و برآنان تاخت و تاز کرد و نام مسلمان و مؤمن را بر خود نهاد؟ وقتی احمدی نژاد هنوز به دنیا نیامده بود آقای هاشمی رفسنجانی در مبارزه با رژیم شاه در زندان های شکنجه می شد.

محکومیت بدون محاکمه ی افراد ومسئولان نظام جمهوری اسلامی به معنای نفی و نادیده گرفتن تمام تلاش ها و دستاوردهای نظام است. اگر رقیب را به تنظیم شکایت ودادخواست جهت دیوان عدالت اداری دعوت می کنید چرا خود بدون هیچ گونه تنظیم دادخواستی به محاکمه ی افراد می پردازید؟

در تاریخ اولیه اسلام و مناظره های بسیاری بین پیامبر اسلام(ص) و ائمه ی اطهار(ع) وبا مخالفان صورت گرفته است و کتب فراوانی در این زمینه نگارش شده است در هیچ کدام از این مناظره ها به خود افراد و اطرافیان اشاره نشده است تا چه رسد که شخصیت آنها را منکوب کرده باشند. آنچه در این مناظره ها جلوه گر شده ایده ها و نظریات طرفین استپیامبر و امامان ما با مخالفان خود با نزاکت و ادب سخن می گفتند ما را چه شده است که تحمل همکیش خود را نداریم؟!

جالب اینجاست که از نظر روانشناسی اجتماعی، آحاد جامعه ی ما هم از این افشاگری ها استقبال می کنند و این بدترین شکل اخلاقی است. متأسفانه برخی افراد از لگدمال کردن شخصیت ها لذت می برند و همین امر یکی از علل عقب ماندگی جوامع شرقی از قافله ی تمدن بشری است.

دین آمده است که به انسان ها کرامت و عزت ببخشد و به حفظ ناموس و حیثیت دیگران توصیه کند تا جامعه روی آرامش و رفاه روانی و امنیت روحی ببیند و اعتماد به نفس را به اعلی درجه ی خود برساند و در پرتو این امنیت روانی است که افراد زندگی با سعادت را تجربه می کنند و فلسفه ی پیدایش دین همین بوده است.

_________________

* منتشر در ندای هرمزگان، شنبه 16 خرداد 1388

+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 12:36 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 16:42