رویکرد جامعه شناختی و ارتباطی به قرآن

ساخت وبلاگ

رویکرد جامعه شناختی و ارتباطی به قرآن

آندره نِگرو معتقد است قرن بیست و یکم یا وجود نخواهد داشت و یا قرنی است که با مذهب و رویکرد مذهبی همراه است.

تردیدی نیست که به رغم چالش هایی که گریبانگیر مذهب است اما اقبال اندیشمندان و توده ی مردم به مذهب و معنویت در جهان امروز، امری جدی و شگفت انگیز است. بشر امروز پس از دو قرن تجربه ی بی دینی و فاصله گیری از مذهب به خود آمده و برای عبور از مدرنیته و عقل گرایی محض، چاره را در رجوع به دین همراه با نقد عقل مدرن می داند.

از طرفی دینداران با توجه به آراسته ها و پیراسته هایی که در گذر زمان بر پیکره ی دین سنگینی می کند، قادر به رفع عطش گروندگان به آن نیستند و با وجود احیاگرانی که در طول دو سده ی اخیر تحولاتی در عرصه ی معرفت دینی به وجود آورده اند؛ امروزه اندیشه ی آنان پاسخگوی پرسش های بشری نیست و این عصر احیاگران دیگری را طلب می کند تا در پرتو آن، دین را بی پیرایه و خالص معرفی نموده و علل ناکامی غربیان در تجربه های ناموفق دو قرن گذشته را توجیه عقلانی کنند.

از سوی دیگر، خودکامگان سیاسی با توجه به چند قطبی شدن جهان، سودای استکبار و سلطه بر جوامع دینی در جهت غارت منابع زیرزمینی آنها در سر می پرورانند و زیر پوشش شعارهایی چون حقوق بشر، دمکراسی، آزادی خواهی و مبارزه با تروریسم، موجی از استیلا و استعمار نو را به راه انداخته اند. توده ی دیندار نیز به پندار دمکراسی خواهی، خود را برای پذیرش سلطه آماده نموده و با همراهی برخی سران جوامع اسلامی با این افکار، عرصه بر دانشمندان در جهت معرفی واقعی دین تنگ کرده است. چرا که آنان باید در چند جبهه برای حفظ و احیاء ارزش های دینی بجنگند. احیاگران هم نیازمند متقاعد کردن حاکمان جوامع اسلامی برای افشاگری نیات شوم ابرقدرت ها هستند و هم باید توده ی مردم را نسبت به خرافه ها و سنت های اجتماعی وابسته شده به دین آگاهی داده و در نهایت به معرفی چهره ی واقعی دین بپردازند.

مؤلفه هایی که می تواند احیاگران را در این امر یاری کند، عبارتند از:

1- بازگشت به قرآن و تفسیر اجتماعی و ارتباطی از آن

2- تبیین وضعیت فعلی و موقعیت استراتژیکی جوامع اسلامی

3- تشخیص و تبیین آرایش ها و پیرایه های دین

4- گفتگوی بین ادیان و تأکید بر مشترکات آنها

5- بازگشت به عرفان و معنویت

هر کدام از این فاکتورها راه بس طولانی پیش روی روشنفکران دینی قرار داده است و برای ارزیابی و بازیابی اندیشه های دینی چاره ای جز مدرنیته کردن اسلام برای مسلمانان امروزی نیست. البته این سخن بدین معنا نیست که اسلام را مدرنیته کرد و از ساز و کار های مدرنیته و ابزار آن برای توجیه آموزه های دینی کمک گرفت بلکه مراد این است که دین را بر اساس تفسیری نوین و امروزی به بشر عرضه کرد و تحقق این امر در گرو نگاه هرمنوتیکی به قرآن کریم است.

پل ریکور هرمنوتیک را به دو قسم تقسیم می کند. هرمنوتیک افزایش معنا که دنبال باطن سخن هاست و هرمنوتیک کاهش معنا که اساسا معنایی برای اندیشه قائل نیست بلکه آن را معلول تضاد طبقاتی، عقده ی روانی، قدرت، زبان و.. می داند. یک قسم دیگر هم وجود دارد و آن تطابق معناست و منظور از آن هرمنوتیک لفظی است که صرفا به دنبال دلالت های لفظی عبارات و متون است.

هنگام تکلّم آنچه در ناحیه ی متکلم صورت می گیرد، استعمال الفاظ و آنچه در ناحیه ی مخاطب انجام می شود، دلالت است. بنابراین متکلم معنا را در ذهن دارد و پس از آن به کار می برد ولی مخاطب ابتدا به لفظی پی می برد آنگاه معنا در ذهن او نقش می بندد. ارتباط صحیح بین متکلم و مخاطب و تحقق تفهیم و تفاهم، منوط به استعمال صحیح از طرف متکلم و فهم درست یعنی دلالت صحیح از جانب مخاطب است. لذا معیار فهم درست و نادرست مراد متکلم است.

قرآن مجید مانند هر کلام معنا دارای یک قوس نزول و تنزیل و یک قوص صعود و تأویل است. در قوس نزول، قرآن چون نوری از مقام علم و اراده ی الهی طلوع می کند تا به صورت کتابی مکتوب بر خلق تجلی یابد و مردم نیز باید از این تنزیل که حبل الله است یا از طریق تأویل به حقیقت قرآن هدایت شوند.

تردیدی نیست که منبع موثق و قابل ارجاع بین تمام مسلمین و دانشمندان اسلامی کتاب مقدس و آسمانی یعنی قرآن کریم است و بازگشت به آن به عنوان وجه اشتراک تمام اندیشه های اسلامی امری اجتناب ناپذیر است. موفقیت اجمالی سید جمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین و همچنین روی آوری اقبال لاهوری در جهت ترزیق مفاهیم دینی به پیکره ی دین عصری و پیروزی امام خمینی در تشکیل حکومت اسلامی همه در شعار بازگشت به قرآن قابل توجیه است. آنها خوب دریافته بودند که با اعتصام به ریسمان الهی و توجیه عقلانی آموزه های وحیانی می توان احیاگری در جوامع اسلامی را به منصه ی ظهور رساند.

آنچه دغدغه ی ذهنی نگارنده در تبیین این مؤلفه است، چگونگی به کارگیری قرآن و ایجاد موجی عمیق در بهره وری امروزین از این کتاب آسمانی است. کتابی که وجه اشتراک فکری و عقیدتی مذاهب مختلف و دیدگاه های متفاوت در عرصه ی اجتماعی و سیاسی است. به گونه ای که در قرن چهاردهم هجری رویکرد فلسفی و عقلی به قرآن با گسترش اندیشه ی فلسفی رو به فزونی نهاده است. و امروزه با توجه به ورود مفاهیم سیاسی و اجتماعی مانند مردم سالاری، دمکراسی، حق شهروندی، عدالت اجتماعی، تعامل مستقیم دولت و ملت، حق انتخاب، تعین سرنوشت و دیگر مفاهیم کاربردی در حوزه ی جامعه شناسی معاصر، نگرش جامعه شناسانه به قرآن کریم خصوصا با وجود تفاسیری مانند «فی ظلال القرآن» سید قطب و «المنار» رشید رضا و «المیزان» علامه طباطبایی برای جوامع اسلامی از ضروریات اجتناب ناپذیر است.

از سوی دیگر، با رویکرد ارتباطی و یافته های جدید در جامعه شناسی ارتباطات می توان قرآن پژوهی را با نوع دیگری از جامعه شناسی دنبال کرد. قرآن کریم حاصل سه فرایند ارتباطی است.

1- ارتباط خدا با انسان یا ارتباط وحیانی. علامه طباطبایی برای تفهیم این ارتباط از تمثیل امواج رادیویی استفاده کرده است که به رغم وجود امواج در هوا فقط از طریق گیرنده ی مناسب قابل تبدیل به انرژی صوتی است. مباحث امروزین در حوزه ی فشرده سازی دیجیتالی(سی دی) و پهنای باند می تواند در فهم تمثیلی پدیده وحی کمک شایانی نماید.

2- ارتباط میان فردی شفاهی، ارتباط مستقیم پیامبر(ص) با مردمانی که وحی را بر آنان تلاوت می نمود. در مرتبه ی اول نزول، هنوز کلمات در پیام نقشی ندارند ولی در مرتبه ی دوم نزول، همراه با ساخت یافتگی پیام در قالب زبان عربی است. تبدیل وحی به گفتار و پیام شفاهی نوعی تنزیل است. یعنی تمام ویژگی های فرازبانی وحی که نمود آن در جذبه های روحانی پیامبر اکرم(ص) در هنگام دیدار جبرئیل رخ می نمود، از پیام حذف می شود. در این مرحله امر قلبی به پدیده ی زبانی تبدیل می شود.

3- تبدیل ارتباط شفاهی به پیام غیر مستقیم و غیرشخصی: یعنی نوشته شدن قرآن کریم بر اساس ترتیب مورد نظر پیامبر اکرم(ص) و تبدیل آن به کتاب در واقع سومین مرتبه ی نزول است که درک آن با مشکلات و احتما خطای بیشتری همراه است.

رویکرد ارتباطی در تفسیر قرآن سعی می کند از دو پوسته و قشر خط و کلام بگذرد و با بازیابی مجدد متن در زمینه ی فراتاریخی خود به گوهر وحیانی قرآن کریم توجه کند. شاید بازنگری مباحث مربوط به ذاتی و عرضی در دین از این منظر ارتباطی نتایج شگفتی به بار آورد. تفسیر ارتباطی قرآن کریم، فراتر از تفسیر ترتیبی و موضوعی، در قالب نظریه ی مشابهت قرآن به یک محصول ارتباطی تدوین شده است.

نگارنده بر آن است که در یک دوره مطالعاتی عمیق و گسترده این رویکرد به قرآن(تفسیر جامعه شناختی و ارتباطی قرآن) با توجه به اندیشه های روشنفکران دینی معاصر نظیر دکتر سروش، دکتر نصرحامد ابوزید و دکتر سیدحسین نصر و.... مورد ارزیابی قرار داده و راهکار هایی عملی برای بازیافت اندیشه های قرآنی با توجه به مفهوم متن و نقد گفتمان دینی معاصر ارائه نمایم.

+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 14:49 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 18:52