- تمثیل غار تلفیقی از اسطوره و فیلم و فلسفه است.
- درک بصری از نگاه پدیدارشناسی نوعی بازتولید اندیشه است.
- سینما هم داستان را روایت می کند و هم به نمایش می گذارد.
- دیدن سایه به معنای حضور اندک نور به غار است اما کفایت نمی کند و گاه آدمی دچار توهم می شود.
- نگرش فلسفی وقتی است که از غار خارج شویم.
- خروج از غار به معنای فاصله گرفتن از تجربه ی حسی و به کارگیری عقل است.(افلاطون)
- عرفا این فاصله گیری را به معنای فاصله گیری از خود معنا کرده اند.
- فیلم مانند متون مقدس قابلیت خوانش های مختلف دارد.
- تصویر روند شکل گیری شخصیت ها و رویدادهاست و آغازی برای فلسفه ورزی و تحلیل امور ملموس است.
- فلسفه ورزی یعنی یادآوری سؤالات اصلی هستی در طول زندگی(بهشت بر فراز برلین)
- برای کنترل و نفوذ بر انسان ها باید همواره ذهن شان را با تصاویر گمراه کننده و نادرست از جهان پر کرد.(پیرو اثر برتولوچی، پرتقال کوکی اثر استنلی کوبریک)
- پس از تمثیل غار برخی سینما را رؤیاپردازی می دانند.(برهان رؤیای دکارت)
- افلاطون و دکارت معتقد بودند که حواس تنها منبع شناخت نیست عقل هم باید به کار گرفت.
- در نگاه تجربه گرایانه به جهان که جان لاک و دیوید هیوم مدافع آن بودند، دیدن مساوی با باور داشتن نیست. آنچه ما درک می کنیم همواره متکی به نظریه است. تفاوت پزشک و غیرپزشک همین است.
- کانت عقلگرایی افلاطون و تجربه گرایی لاک و هیوم را به یکسان یکسونگر دانست و در کتاب «سنجش خرد ناب» گفت: علاوه بر تجربه و عقل ما نیاز به اصول نظام بخش(مقولات فاهمه) چون جوهر، علیت، نسبیت و... هستیم.
برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 24