تب فلسفی

متن مرتبط با «مرگ» در سایت تب فلسفی نوشته شده است

پذیرش واقعیت مرگ

  • پذیرش واقعیت مرگ در کتاب «رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی، ویلیام وردن ترجمه محمد قائد، چهار تکلیف را برشمرده است.1- پذیرش واقعیت فقدان: حتی در موردی که انتظار مرگ می رفته ممکن است بازمانده نخواهد باور کند که شخص غایب باز نخواهد گشت.به نظر وردن، مومیایی کردن مردگان و نگه داشتن اثاثیه ی آنها مانع از گذز از مرحله ی پذیرش واقعیت فقدان است.2- اذعان درد و گذر از ماتم: به گونه ای که فرد مصیبت دیده آگاهانه و صادقانه بپذیرد واقعه ای دردناک رخ داده که باید آن را تاب بیاورد و پشت سر بگذارد.3- فرد سوگمند با محیطی که شخص فقید در آن حضور ندارد، انطباق پیدا می کند.4- جایگاهی در خور متوفی برای یاد و نام او قائل می شود و می گذارد زندگی ادامه یابد. به قول مونتنی ترس از مرگ، جایگاه مقبره، تجملات مراسم خاکسپاری تا حدودی مایه ی تسکین بازماندگان است تا کمکی به حال مردگان.(مقالات ص 124) + نوشته شده در جمعه هفدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 10:53 توسط عباس فضلی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مغازله با مرگ

  • مغازله با مرگ عجبا! صحنه کربلا ناگهان در پيش چشمم، به پهنه ی تماميِ زمين گسترده شد و صف هفتاد و دوتني که به فرماندهي حسين در کنار فرات ايستاده است، در طول تاريخ کشيده شد که ابتدايش، از آدم - آغاز پيدايش نوع انسان در جهان- آغاز مي شود و انتهايش تا ... آخرالزمان، پايان تاريخ، ادامه دارد!(شریعتی،1392: 25) تصور نمی کنم در جهان هستی کسی را بتوان یافت که پیش تر و بیش تر از امام حسین(ع) با مرگ مغازله و معاشقه کرده باشد. هر چند پدر بزرگوارش علی بن ابیطالب(ع) در مواجهه ی با مرگ خویش، فریاد فزت و رب الکعبه را سر داد و رهایی و آزادگی خود را در رستگاری جستجو نمود اما شهادتش در صحنه ی نبرد نبود. امام حسین در مکه پیش از حرکت به سوی عراق خطبه ای خواند و بعد از ثنای خداوند فرمود: خط الموت على ولد آدم، مخط القلاده على جيده الفتاه. مرگ بر گردن فرزند آدم، زيبايى گردنبندى است بر گردن دخترى جوان.(ابن طاووس،1395 126) و در ظهر عاشورا پس از مشاهده ی شهادت فرزندان و برادر و یاران خویش در واپسین دم حادثه فرمود: الهی رضا برضاک و تسلیم لامرک لامعبود سواک. و چه زیبا شهادتی را انتخاب کرد. از میان سخنان بسیاری که پیرامون شهادت آن امام همام بیان شده است، تعابیری بهتر از آنچه دکترعلی شریعتی گفته است، نیافتم لذا به آن گفته ها التجا و اکتفا می کنم. حسين آموخت که«مرگ سياه»، سرنوشت شوم مردم زبوني است که به هر ننگي تن مي دهند تا «زنده بمانند»؛ چه، کساني که گستاخي آن را ندارند که «شهادت» را انتخاب کنند، «مرگ» آنان را انتخاب خواهد کرد!(شریعتی،1392: 204) پس در فرهنگ ما شهادت مرگي نيست که دشمن ما بر مجاهد تحميل کند. شهادت مرگ دلخواهي است که مجاهد با همه ی آگاهي و همه ی منطق و شعور و بيداری و بينايي خ, ...ادامه مطلب

  • مرگ نوعی رستگاری است

  • مرگ نوعی رستگاری استبا شنیدن خبر درگدشت دوست و همکارمان جناب جمهیری، چند روزی است که قلبم تیر می کشد. مرگ ناباورانه ی رضا زندگی را در نگاهم سیاه کرده است. گویا مرگ به ما خیلی نزدیک اما ما فرسنگ ها از آن فاصله داریم. نمی دانم فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک رضا میرکریمی را دیده اید یا نه؟ استاد دانشگاهی به نام دکتر عالم که پسرش، ساسان جهت شرکت در یک مسابقه ی ستاره شناسی به کویر سفر کرده است از طریق همکارش درمی یابد که فرزندش به تومور مغزی دچار است. به ناچار در مسیر جاده قرار می گیرد. او در طول سفر با تعلیق باورهای خویش از خدا و مرگ مواجه می شود و در نهایت درمی یابد که مرگ هم نوعی رستگاری است.رضای ما هم در خیال سرخوشی بازگشت به بوشهر، مراحل پایانی انتقال را از سر می گذراند همسرش سرکار خانم رؤیا حیدری هم که از کارکنان اداره ی بهداشت استان هرمزگان است خود را بازنشسته می کند تا با همسر و دو فرزندش محمد و مهدی عازم دیار خویش گردد. همه چیز مهیا برای رفتن است. ظاهرا رضا تصمیم می گیرد تنها به سفر تن دهد که پیک اجل در میانه ی راه از راه می رسد و رؤیای رؤیا و بچه ها را نقش بر آب می کند. این دو روایت، حکایت این است که بخش وسیعی از کارکرد هستی در ذهن ما نمی گنجد و ما با آن بیگانه ایم و ناچار باید بدان تن دهیم اما این که پس از آن قرار بود چه اتفاقی بیافتد نمی دانیم. بنابراین داوری های ما نسبت به آینده ی خود و دیگران ناپخته و خام است. چرا که ما تنها توان مرور گذشته های خود را داریم و تا حدودی در حال می زییم اما تطابق حال و گذشته به آینده از دایره ی افکار و حیطه ی نظر ما پنهان است. خصوصا این که غم و اندوه واقعیت را تحریف می کند. خوشبیانه آن است که به مرگ نظر مثبت داشته باشیم و آن را نوعی رستگاری, ...ادامه مطلب

  • فراموش سازی مرگ

  • فراموش سازی مرگ در سال های اخیر دو موضوع سخت مرا به خود مشغول و معطوف ساخته است، یکی متن اندیشی و دیگر مرگ اندیشی. وجه اشتراک آن دو گذر از زندگی معمولی و درگیر شدن با دنیای دیگر است. اَولی ما را به دنیایی به نام دنیای کتاب سوق می دهد و دومی راه مواجهه با جهان برزخی را آسان می کند. ثمره ی متن اندیشی فهم بهتر متون و نشانه ها در راستای درک جهان اندیشه ها است. و نتیجه ی مرگ اندیشی پذیرش پدیده ی مرگ و جهان پس از آن است. به نظر می رسد ما با هر دو جهان بیگانه ایم و باید تلاش کنیم که با آن دو آشتی کنیم و رفاقتی برقرار نماییم. مفهوم مرگ چون مفهوم خدا، از مفاهیم غریب و پیچیده است، یکی از غربت هایش این است که با مرگ ما همه ی آدمیان و چیزهای پیرامون ما هم می میرند. یعنی مرگ، مرگ همه کس و همه چیز است. انسان وقتی می میرد با مردنش همه ی تصورها و تصویرهایش رنگ می بازند و با او می میرند. از این رو درک اندکی از آن موجبات تحول بسیاری در درون آدمی می شود. اما انسان ترجیح می دهد آن را به فراموشی بسپرد. و گویا بهترین راه مواجهه با آن، بی خبری از آن در طول دوران حیات است. این که آن را با مفهوم خدا قیاس کردم چون غفلت از مرگ چون فراموشی خدا موجب نسیان نفس می شود. ولاتکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم که گفته اند عکس نقیض حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» است. گفتگو از مرگ به معنای ترس از آن نیست. بلکه برای درک بهتر زندگی است. خدا و مرگ دو مفهوم جاودانه ای هستند که آدمی به واسطه ی عدم درک دقیق به کسوف آنها رضایت می دهد. در جهان راززدایی شده ی قرن بیست و یکم، پروژه ی فراموشی مرگ طرح می گردد. چرا که بشر به خاطر ناتوانی در رازگشایی پاره ای پدیده ها از جمله خدا و مرگ ترجیح م, ...ادامه مطلب

  • مرگ و معنا

  •  مرگ و معنا   در تعریف اسه یا جستار گفته اند: نوشته ای کوتاه و غیرداستانی در باره ی یک موضوع خاص که نویسنده در آن نگاه شخصی، روایت فردی و تجربه ی زیستی خود را بیان می کند. برخلاف مقاله که عموما بیانی غیرشخصی و کلی دارد و حضور نویسنده در آن حس نمی شود. اسه بازتاب بینش و منش مؤلف است., ...ادامه مطلب

  • مرگ شرط زندگی معنادار

  • مرگ شرط زندگی معنادار   براین مگی، فیلسوف معاصر انگلیسی، رمانی نوشته با نام «مواجهه با مرگ» که مجتبی عبدالله نژاد آن را در سال 1397 ترجمه کرده و تاکنون بیش از ده بار تجدید چاپ شده است. مگی در این کتاب روایتگر زندگی و مرگ جوان روزنامه نگاری به نام جان اسمیت است که به بیروت اعزام می شود تا اخبار منطقه ی خاورمیانه را پوشش دهد. پس از یک سال اقامت در آنجا دچار نوعی بیماری حاد تنفسی می گردد. و در هنگام بازگشت به لندن مورد درمان قرار می گیرد. با انجام آزمایشات مختلف، تشخیص اولیه ی پزشکان، هاجکین یا نوعی سرطان خون است. جان پس از آگاهی از بیماری، در مقابل آن، مقاومت سرسختانه ای از خود نشان می دهد چرا که بر این باور است که " تمام افرادی که الان برای ما آدم های بزرگی محسوب می شوند، افرادی بوده اند که در مقابل مرگ از خودشان شجاعت نشان داده اند. از سقراط و عیسای مسیح بگیر تا مثلا فروید.(ص 72)  بیماری لاعلاج جان همه را مستأصل کرده است و مرگ او را در جلوی چشمان خود نظاره می کنند و تمام ذهن شان درگیر مردن جان است و مرگ خود را فراموش کرده اند. به قول نویسنده، ما انسان ها موجودات غریبی هستیم، ته دلمان خیال می کنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه می میرند ولی ما نه. آدم می رود جنگ، می بیند تمام رفقای دوربرش کشته شده اند ولی باز باورش نمی شود که خودش هم بمیرد. با خودش می گوید: نه من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفته اند و مرگ خرّشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمی شود که قرار است بمیرند. خودشان را گول می زنند. آدم این جوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که می رسد از دیدن بدیهی ترین چیزها ناتوان است(ص 88) نویسنده در جای دیگر هم می گوید: همه ی ما طوری زندگی می , ...ادامه مطلب

  • مرگ از نگاه اورلیوس(3)

  •  مرگ از نگاه اورلیوس(3)        بیم از مرگ، با درکی اولیه از آن تا پایان حیات گریبان ما را می گیرد. دلهره ی ناشی از نبودن و ابهام در رویدادهای پس از مرگ، آنی آدمی را رها نمی کند. مرگ آگاهی، کمک شایانی , ...ادامه مطلب

  • مرگ منو

  • مرگ منو         روزانه انسان های بسیاری، مرگ اجتناب ناپذیر را تجربه می کنند. اما گاه کسی می میرد که مجسمه ی فقر، زجر و صبر است. منو عالی(محمد شاکرنیا) نمونه ای از این گونه آدم ها بود که دیروز، عروس مر, ...ادامه مطلب

  • مرگ پدیده ای دراماتیک

  • مرگ پدیده ای دراماتیک          "مقوله ی ترورهای سیاسی حکایت غریبی است. معمولا شخصیتی که ترور می شود از هویت ترورکننده اش آگاه نیست. در حالی که کسی که ترور می کند خوب قربانی اش را می شناسد و در باره اش تحقیق کرده. با این وصف نام آنها در تاریخ به هم گره خورده مثل ترور آبراهام لینکلن توسط جان وایلکس بوث یا ترور جان اف کندی توسط لی هاروی اسوالد. حسنعلی منصور و محمد بخارایی برای چند ثانیه پس از اینکه ,پدیده,دراماتیک ...ادامه مطلب

  • چرا مرگ ناگهانی است؟

  •   مقدمه انسان تنها موجودی است که مرگ آگاه و مرگ اندیش است. و در روند زیستن به مرگ خویش می اندیشد. اما با وجود این از نامیرایی و مانایی خود نیز دم می زند از این رو عنصر مرگ در ذهن او همواره ناگهانی جلوه می کند. در این نوشتار کوتاه علت این مسأله مورد کاوش قرار می گیرد.    مرگ غیر ناگهانی فرض مرگ غیر ناگهانی برای فردی که در آستانه پیری و فرسودگی است و توانایی های جسمی اش به تحلیل رفته است تا حدودی قابل تصور و پیش بینی است. خصوصا اگر فرد مذکور یک دوره  بیماری مزمن را هم پشت سر گذاشته باشد. بنابراین می توان پذیرفت که او دارد می میرد. یعنی نوعی علائم مرگ، پیش از تح, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها