حورالعین(1)

ساخت وبلاگ

حورالعین(1) 

                       در دفتر اعضای هیأت علمی دانشکده پزشکی بندرعباس با گروهی از همکاران گفت وگو می کردیم. یکی از آنان با ذوقی وصف ناپذیر گفت: فلانی امروز صبح وقتی از خواب برخاستم؛ دیدم هم اتاقی ام آقای دکتر .... نان سنگگ و آش داغی را برای صبحانه تدارک دیده است. جاتون خالی دوتایی نشستیم وتا آخرش خوردیم خیلی مزه داد. پس از صرف صبحانه به دوستم گفتم: خدا عوضش در بهشت یکی از حوریان بهشتی نصیبت کند. او هم خیلی خوشحال شد. دعای خوبی کردم نه؟ من با صراحت کامل گفتم: نه چون تصوری که ما از حورالعین داریم؛ برداشتی دنیوی است. حال آنکه ساز و کار آخرت به گونه ی دیگری رقم می خورد. شما و دوستتان چون دور از زن و فرزند خود هستید و دوره ی مجردی را سپری می کنید؛ این برداشتها را از پدیده های اخروی دارید و حال آنکه امور اخروی پاک متفاوت از امور این جهانی است و این ساده انگاری است که جهان آخرت را به صورت مادی و جسمانی تصور کنیم. از نظر روان شناختی ما معمولا کمبودهای این جهانی خود را با آرزوهای آن جهانی جبران می کنیم. تصور اولیه از آخرت هم این گونه است.

                  تعجبش برانگیخته شد و گفت: مگر قصه ی حوریان بهشتی در قرآن نیامده است؟ گفتم: چرا اتفاقا به توصیف آنها هم پرداخته و به ازدواج مومنان با آنان هم اشاره کرده است. ولی جالب است بدانید این برداشت اولیه را اعراب هم از این آیات داشتند اما به قول ملاصدرا تفاوت ماهوی بین پدیده های این جهانی و آن جهانی وجود دارد در غیر این صورت جهان دیگر معنایی نداشت. اگر قرار باشد در جهان دیگر خور و خواب وخشم و شهوت، حضوری فعال داشته باشند پس تفاوت در کجا ظهور می کند؟ دیگر بودن دقیقا به معنای دیگر بودن ماهوی است. آخرت بازخورد و تجسم اعمال این جهانی است نه تداوم عادی و مادی آن.

                     باز ادامه داد پس ازدواج مومنان با حوریان بهشتی تکلیفش چه می شود؟ پاسخ دادم تزویج لزوما به معنی ازدواج معمولی نیست. نوعی همنشینی و قرابت را می رساند چنان که مفسران در تفسیرآیه " واذا النفوس زوّجت" گفته اند: آن وقت که نفسها با جسمها جفت می شوند(جسم به روح می پیوندد) و یا خود با اعمالشان و یا نفسهای مومنان با حوریان و نفوس کافران با شیاطین و یا اینکه نفس صالح با صالحان و نفس طالح (بدکار) با طالحان تزویج می شوند.از طرفی از واژه ی نکاح هم در این موارد استفاده نشده است.

          برای این که خواننده تصور نکند پاسخ ها خیالی است؛ سخنانم را با ذکر دو منبع مستند می کنم. یورگنی ادوارد ویچ برتلس در کتاب تصوف و ادبیات تصوف مقاله ای دارد با عنوان "حوریان بهشتی" که چکیده اش این است. نویسنده ابتدا در باره ی پیدایش این واژه اطلاعاتی می دهد و از ونسینگ نقل می کند که حوریان همان فرشتگان عیسوی هستند. ولی خود معتقد است این تصور از دین زرتشت به اسلام منتقل شده است وبا گلدزیهر هم رأی است. جرج سیل مترجم و مفسر انگلیسی قرآن نیز می گوید: واژه ی حوریان بهشتی از متون زرتشتی اقتباس شده است و از آنجا که در بخش های باستانی تر از اوستا گرایش بسیاری به تجسم پدیده ها می یابیم. خصوصا اینکه ارواح پست هم به صورت زنان زشت در آخرت نمودار می شوند.

                برداشت مفسران نخستین اسلام با ذکر احادیثی جنبه ی بشری بودن حوریان بهشتی را تقویت می کند. اما در سده ی هفتم با توجه به تفسیر ابن عربی و نجم الدین کبری از قرآن کریم حوریان را تجلی صفات و موجودات مجرد از دنیای جبروت و ارواح پاک که در مرتبه ی آنهاست؛ تفسیر می کنند. خواجه نصیر الدین طوسی نیز در رساله ی مبدأ و معاد در فصل نوزدهم اشاره به حور العین نموده و معتقد است دیده ی بصیرت مرد مومن می تواند ابراهیم وار ملکوت آسمانها و زمین را به واسطه ی نور تجلی ذرات کائنات، خویش را به نیکوترین صورت متمثل مشاهده نماید. مانند آنچه در قصه ی حضرت مریم آمده است. در حقیقت ازدواج ذات و صورت است. بدین سان حوریان شکل های تجلی نیروهای روحانی هستند که روح انسان پس از سیر کمالی با آن وارد گونه یی پیوند و وصلت عرفانی می شود. از میان عارفان ابوسعید ابوالخیر و اوحدالدین کرمانی هم بر این رأی هستند.

جنت چه بود جهان ایمان      سده چه بود شمامه جان

اخلاق نبی قصور می دان      حالات حمیده حور می دان (تصوف و ادبیات تصوف ص 111تا 136)

ادامه دارد.

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۶ و ساعت 11:16 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : حورالعین, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 197 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51