قمار در زندگی(7)

ساخت وبلاگ

قمار در زندگی(7)

در جستجوی سازمان درهم شکسته عنوان فصل نهم است. با فشارهای جیمی کارتر، رئیس جمهور امریکا و سازمان های حقوق بشری بر رژیم و به برکت نامهربانی و بایکوت همرزمان انقلابی، در آبان 1355 از زندان خلاص شدم.(ص 361) پس از آزادی از زندان سراغ همسر و دوستانش را می گیرد. به ملاقات همسرش در زندان قصر می رود. اما بر خلاف تصورش او را مارکسیست و بی اعتنا به خود می یابد.(ص 368) در نهایت می گوید: دیگر به ملاقات من نیایید! حتی نامه های محبت آمیز و درخواست طلاقش را بی جواب می گذارد.(ص 372) برای ادامه ی تحصیل به دانشگاه می رود و واحدهای مانده اش را پاس می کند.(ص 376) خود می گوید: تا اوایل سال 1357 به درس مشغول بودم. روحیه ام از جنبه ی توجه به خدا و فکر و ذکر الهی خوب بود. یاد الطاف خدا در پریشانی ها و بن بست های گذشته، برایم شوق افرین و امید بخش بود.(ص 377)

فصل پایانی عنوان انقلاب اسلامی را یدک می کشد ولی بیشتر مطالب آن در مورد آزادی همسرش، شیرین است. وی در گزارشی کلی به علت تنفر مردم از رژیم شاه و ایجاد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی می پردازد و می گوید: کمترین ثمره ی مبارزات مسلحانه ی چند ساله، آن بود که ماسک را از چهره ی رژیم درید و او را سفاک و خون آشام نشان داد. بدون تردید دستگیری ها، شکنجه ها و اعدام ها خشم عظیمی در دل مردم انباشته کرد تا روزی چون آتشفشان بر سر رژیم فوران نماید. چنین خشم و نفرتی از رژیم هرگز در ایران سابقه نداشت.(ص 380)

با استقبال روحانیت، انقلاب چهره ای علمایی و حوزوی به خود گرفت. آنها خود را صاحب انقلاب خواندند. همه ی روشنفکران چپ و راست که انقلاب را در شرف پیروزی می دیدند، با هم مسابقه گذاشته بودند که از حرکت ضد امپریالیستی امام پشتیبانی کنند. هیچ گروهی به اندازه ی حزب توده و چریک های فدایی خلق از این نکته آگاه نبودند که انقلاب هیچ گونه طرحی برای فردا در دست ندارد. با آن همه حساسیتی که در مورد طرح حکومت داشتم و تلاش می کردم سراغی از آن بگیرم، چیزی نیافتم. چنین چیزی از همان فردا، بلکه از اولین روزهای انقلاب آشکار بود. روحانیون کلیه ی مشاغل کلیدی را قبضه کردند. آن احکام نورانی و آن فقه جواهری که در اعلی علیین بشارتش را می دادند، در کسوت همین توضیح المسائل نمایان شد.(ص 393)

نتیجه

من بیش از این کتاب ها و مقالاتی در باره ی مجاهدین خلق خوانده بودم اما این کتاب اطلاعات منسجمی در مورد فراز و نشیب های سازمان بیان می کند. در لا به لای گزارش ها می توان گزاره های معناداری در مورد رویدادهای دهه ی 40 و 50 به دست آورد. تصور می کنم بخشی از مطالب هم برای گرفتن مجوز، اضافه یا حذف شده است. از میان داده های کتاب، باید به کنه نظر مؤلف پی برد و آنها را دریافت. این هفت قسمت بیانی از همین نظرات است. والسلام.

+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 20:47 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:27