حورالعین(2)

ساخت وبلاگ

حورالعین(2)

          در تکمیل بحث اضافه کنم که چه عواملی ما را به این برداشت های متفاوت می رساند یکی از آنها نارسایی الفاظ در بیان مفاهیم معنایی و انتزاعی است. قرآن مانند دیگر کتب آسمانی و حتی ادبی ناچار از کاربرد واژگان فرهنگ عمومی در تفهیم پدیده هاست. از طرفی بازتاب فرهنگ زمانه در بیان گزاره های معنایی را نمی توان نادیده گرفت هر چند پاره ای از آیات و روایات به جنبه های آرمانی و عالی اخروی هم اشارتی دارند. اما نگاه تاریخی به تحول واژه در این برداشتهای مختلف را هم نباید از نظر دور داشت. به عنوان نمونه نظر لوگزنبرگ را بیان می کنم.

        کریستوف لوگزنبرگ در کتاب "قرآئت آرامی – سریانی قرآن، جستاری در ایضاح زبان قرآن" اساساً منکر وجود حورالعین به معنای دوشیزگان زیباروی در بهشت است و اعتقاد دارد که چنین چیزی در آیات قرآن به مردان مومن وعده داده نشده است. حاصل اصلی نظر مولف در بخش پانزدهم کتاب این است که تعبیر حورالعین به معنای انگور سفید است نه زنان سیاه چشم درشت چشم. وی صفحات زیادی(221-240) را بدین امر اختصاص می دهد که اثبات کند جمله ی زوّجناهم بحورعین (دخان/54 و طور/20) را باید به صورت روّحناهم بحورعین قرآئت کرد که در آن فعل روّح با افزودن دو نقطه به صورت زوّج در آمده است.

         پیش از لوگزنبرگ برخی از اسلام شناسان غربی چون تور آندرائه، ادموند بِک و یوزف هورویتس به وجود مشابهت هایی میان توصیفات بهشت در قرآن و کتاب افرام سوری اشاره کرده بودند. این کتاب که با عنوان "در باره ی بهشت" در قرن چهارم میلادی به دست افرام سوری(حدود 373-306م) به زبان سریانی تألیف یافته است به توصیف بهشت و نعمتهای آن می پردازد و با آنکه بسیاری از اوصاف و نعمت های بهشت آن تشابه عجیبی با بهشت قرآنی دارد. به جای زنان چشم درشت چشم سیاه در آن انگور آمده است. ادموند بِک در مقاله ای حدس زده که الفاظ این کتاب در توصیف انگورهای بهشت منشأ تکوین مفهوم حورالعین در قرآن شده بود. اما لوگزنبرگ علاوه بر این، صفحات فراوانی را به توضیح و تبیین واژگان مشابه در زبان سریانی اختصاص می دهد تا به گمان خویش اثبات کند این واژه اولاَ از زبان و متون سریانی وارد قرآن شده و ثانیاَ تا زمان نزول قرآن معنای آن انگور سفید بوده اما بعدها در تاریخ تفسیر و حدیث مفهومی جدید برآن تحمیل شده است.(زبان قرآن، تفسیرقرآن، مرتضی کریمی نیا ص 358)  

                 شاید به مجموع این برداشت های تفسیری بتوان نگاه روانشناختی هم افزود و آن اینکه اگر فرد مؤمن در این جهان از زندگی خانوادگی مطلوبی برخورد نباشد به امید یک زندگی بهتر در آخرت به این نوع پیامدهای اخروی عطف توجه می کند و در آرزوی برآوردن خواسته هایش به این آیات متمسک شده و احساس نوعی نشاط، وجودش را فرا می گیرد. نکته ی دوم اینکه آدمی همواره از تنهایی اگزیستانسیال خود در رنج و اضطراب به سر می برد. لذا در پی گریز از تنهایی به همراهی و همدمی با افرادی نیازمند است. بنابراین در بهشت به غلمان یا حوریان بهشتی دل می سپرد. برداشت اول از حس ناتمام هستی با جبران ناکامی ها در آخرت پرده بر می دارد و برداشت دوم با پرسش و پاسخ مطروح در آغاز بحث همخوانی دارد. هر چند می توان به برداشت سومی هم رسید و آن اینکه لذات جسمانی و این جهانی موقت و کوتاه است  و برای برخورداری از یک لذّت مدام باید ذهن را متوجه لذائذ معنوی کرد.

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم          ای بی خبر زلذت شرب مدام ما /حافظ

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۶ و ساعت 19:0 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : حورالعین, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 214 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1396 ساعت: 23:51