مزه ی معنای زندگی

ساخت وبلاگ

مزه ی معنای زندگی

       این که تصور کنید با سرک کشیدن به زندگی دیگران و استفاده از تجربه ی آنان می توانید راه و رسم زیستن را بیاموزید؛ بس خام خیالی است. زندگی کردن نیازمند تأمل فردی و تجربه ی شخصی است. هر کسی باید خودش زندگی اش را دریافته و به تجربه ی زیسته اش برسد. قبول و تقلید از دیگران به نوعی فرو رفتن در مرداب زندگی است. چنان که خوردن و پوشیدن و بوییدنِ دیگران هیچ تأثیری در کارکرد مشابه آن در ما ندارد؛ امور معنایی هم اینگونه هستند. یعنی همه ی عوامل و عناصر زیستن باید در چنگال نفس قرار گرفته و به محک تجربه در آیند تا معنادار شوند. هر انسانی باید خود مزه ی معنای زندگی را بچشد.

         مطالعه کردن یکی از راه های دستیابی به تجربه ی زندگی فردی و ورود به دنیای حال و آینده و حتی گذشته ی شخصی خویش است. کتاب را باید خواند و حتی خورد و بلعید تا معنا و فحوایش دریافت شود. چنان که ما با تعریف و توصیف غذایی سیر نمی شویم؛ با توضیح و تشریح دیگری از مضمون کتابی، به درک دقیقی از آن کتاب نمی رسیم. از طرفی هر چند با شنیدن و دیدن یک حادثه و یا گوش کردن به یک موسیقی درک جدیدی احساس می شود ولی با خواندن یک کتاب تجربه ی دیدن و شنیدن توأمان صورت می گیرد. و خواننده با تقویت ذهن و زبان در پاره ای مواقع به کشف جدیدی نیز نائل می آید.

        شما وقتی کتابی را می خوانید؛ در حقیقت هم دارید به صدای مؤلف گوش می دهید و هم روزگار او را مشاهده می کنید. و هم تجربه های پیشین خود را در آن کتاب می یابید. چرا که در مطالعه کردن نه فقط عمل خواندن شکل می گیرد بلکه در عین حال شنیدن و دیدن هم تجربه می شود. یعنی نوعی حس آمیزی رخ می نماید. شما تا کلمه ای را نبینید؛ تصویر یا تصوری از آن در ذهن شما نمی نشیند. هر چه واژگان بیشتری را مشاهده کنید ذهن شما بازتر و شکوفاتر می شود. رژه واژه ها در برابر چشمان شما موجب فعالتر و آزادتر شدن ذهن و زبان تان می گردد. کلمات با رقص شان نوعی نشاط روحی و وجد درونی را به نمایش می گذارند.

       مطالعه کردن یعنی با انبوهی از کلمات زیستن و آنها را به مفهوم و مضمون بدل نمودن و در انتها به معنای معناها رسیدن. با تغییر و تعویض کتاب است که دنیای جدید پرتسامحی شکل می گیرد و افسون و افسانه ها تبدیل به واقعیت ها می شوند و از قبل آمد و شد آنها، نمایی مبهم از حقیقت هویدا می گردد.

        آدمی با خواندن کتاب است که واژه ها در ذهن و زبان اش جاری شده و جهانی از تجربه های زیسته را درک می کند آنگاه با نگریستن  و درنوردیدن جهان ها، راه و رسم زندگی خود را فرا گرفته و از برآیند افکار و اندیشه های دیگران، با نشاط و سرزندگی، جهان جدیدی را نصیب خویش می کند. اما آنان که با مطالعه فاصله دارند با تکرار و تقلید افکار و رفتار دیگران دایره وار به زندگی زیسته خوش آمد می گویند.

       انسان ها از عصرحجر تا قجر تحولات بسیاری را تجربه کرده بودند ولی اکنون تکنولوژی و صنعت، بهمن وار برف وجود آدمیان را سنگین نموده و با سرعتی تمام به جلو خیز برداشته است. در این میان تنها کسانی می توانند این شتاب را درک کنند که خود هم در پیشبرد این مسیر سهیم بوده و توشه ای از تلاش را نصیب خود کرده باشند. 

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در جمعه بیست و یکم مهر ۱۳۹۶ و ساعت 10:44 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 223 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1396 ساعت: 15:46