کشف خویشتن

ساخت وبلاگ
 

  کشف خویشتن

           هر فرد روشن ضمیر به دنبال کشف خود است ولی دریافت خود، کار فوق العاده سختی است. یعنی باید از خویش فاصله بگیری تا خودت را دریابی. وقتی انسان از خودش فاصله می گیرد اطراف خود را بهتر می بیند. بنابراین ناچار می شود اول دیگران را جستجو کند و از پی این جستجو بخشی از زوایای وجود حقیقی خود را کشف می کند. و باید بسان پازلی آنها را کنار هم بچیند تا خود را دریابد.

        این نکته قابل تأمل است که ما همگی خود را گم کرده ایم و برای یافتن خود به دیگران چنگ می زنیم و زندگی آنان را مرور می کنیم. فلسفه ی رمان خوانی همین است. آدمی قصه ی قهرمان رمان را دنبال می کند تا شاید خود را در او بیابد اما پس از اتمام رمان متوجه می شود که گمشده اش او نیست و یا این که پاره ای از وجود اوست از این رو سراغ داستان دیگری می رود و همچنان این قصه ادامه پیدا می کند و تکه تکه های وجودش را که می یابد؛ کنار هم می گذارد تا شاید کامل شود ولی همچنان نقص در داستان و وجود به هم گره می خورد. و هیچگاه به کمال نمی رسد چرا که ما در جهان نقص ها به سر می بریم و به قول ایزابل آلنده "جهان بی شرح و تفسیر است آنچه می دانیم کمتر از آن است که نمی دانیم و حتی چیزهایی که می دانیم کاملا نمی شناسیم"

    نه فقط خواندن رمان ما را به مقصد وجود نمی رساند بلکه خواندن کتاب های دیگر نیز وافی به مقصد و مقصود نیست. ولی ما ناچار از خواندن هستیم. رمز این که باید بخوانیم کشف خویشتن است. 

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 22:49 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : خویشتن, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 190 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 16:07