مرگ پدیده ای دراماتیک

ساخت وبلاگ

مرگ پدیده ای دراماتیک

         "مقوله ی ترورهای سیاسی حکایت غریبی است. معمولا شخصیتی که ترور می شود از هویت ترورکننده اش آگاه نیست. در حالی که کسی که ترور می کند خوب قربانی اش را می شناسد و در باره اش تحقیق کرده. با این وصف نام آنها در تاریخ به هم گره خورده مثل ترور آبراهام لینکلن توسط جان وایلکس بوث یا ترور جان اف کندی توسط لی هاروی اسوالد. حسنعلی منصور و محمد بخارایی برای چند ثانیه پس از اینکه منصور از ماشین پیاده شد؛ روبه روی هم قرار می گیرند و به هم نگاه می کنند. بعد گلوله ها شلیک می شوند و تمام می کنند. با این وصف نام و زندگی انها که از دو بستر دور از هم آمده بودند. با هم در دل تاریخ گره می خورد. ترکیبی هم طعنه آمیز و غریب و هم دراماتیک."

            متن فوق بخشی از گفت و گوی حمیدرضا صدر پیرامون کتاب "سیصد و بیست و پنج" در مهرنامه شماره 52 تیرماه 96 ص 294 است. ضمن این که در بیان صدر نکات قابل تأملی وجود دارد اما می توان بر آن نقدی زد که گره خوردن نام دو شخص در یک حادثه دلیلی بر شهرت یکسان آنان در تاریخ نیست. چنان که ما نام لینکلن را بارها شنیده ایم ولی بوث بی نام و نشان است. و گاه افراد در تقابل و تضاد یاد می شوند. از طرفی هیچ شاهدی وجود ندارد که ترور شونده از ترورکننده آگاه نباشد. یا این که ترورکننده با آگاهی کامل سراغ سوژه رفته باشد. کاربرد واژه ی ترور کور هم دلیل روشنی بر این مدعاست. می توان گفت که بیشتر ترورهای سیاسی در تاریخ ناشی از یک تعصب کور و ناشیانه صورت گرفته که به جای مذاکره و محاکمه، گروهی برای حذف رقیب اقدام به ترور او کرده اند. و اگر حدیث منقول از پیامبر اسلام(ص) که فرموده: الاسلام قید الفتک(میزان الحکمه ج9 ص4509) درست باشد نفس ترور کردن زیر سوال قرار می گیرد.

        اما با نقل این گفته از نویسنده ی کتاب "سیصد و بیست و پنج" بنا ندارم که در باره ی سیاست و یا پیرامون شخصیت حسنعلی منصور و محمد بخارایی عضو هیئت موتلفه  و یا در باره ی ترور و پیامدهای آن و یا حتی در مورد آنچه به ذهن شمای خواننده می رسد؛ سخنی بگویم بلکه قصد دارم اندکی در باره ی مفهوم مرگ و نوع مواجهه ی فرد با مرگ، مطلبی را قلمی کنم. فرض کلی این است که ملک الموت به عنوان یک تروریست جهانی چگونه به سراغ آدمیان می آید؟ البته این فرض هم بر مبنای پیش فرضی است که ملک الموت را فرشته ای بدانیم. والا تحلیل به سمت دیگری سوق پیدا می کند.

         حال با توجه به گفته ی منقول از صدر مبنی بر این که در ترورهای سیاسی ترورکننده، با خصوصیات کامل ترورشونده آشناست و از وضعیت گذشته و حال او اطلاعاتی دارد؛ آیا ما هم در مواجهه ی با پدیده ی مرگ به شناخت کامل دست یافته ایم؟ آیا انسان ها ملک الموت را کاملا می شناسند و یا یک شناخت نسبی و مبهمی از آن فرشته دارند؟ فرض سوم این که هر دو نسبت به هم شناخت کامل دارند. این سه فرض چنان که اشاره شد بر اساس این باور هست که ملک الموت فرشته ی مرگ است و جان آدمیان را در هر کجا که باشند؛ می ستاند اما اگر فرض های دیگری در میان باشد مثل این که ملک الموت در درون آدمی است و هر کسی ملک الموت خود را دارد و یا بر اساس نگاه علمی که مرگ را ناشی از تحلیل جسمانی و یا از کار افتادگی یکی از قوای اصلی یعنی قلب و مغز می داند. با معنا و مفهوم دیگری سرو کار داریم.

            در هر صورت اگر نگرش ما نسبت به مرگ و مأمور مرگ تغییر کند و به شناخت نسبی و یا کاملی دست یازیم مطمئنا با یک پدیده و موجود دیگری مواجه خواهیم شد. با فروض متفاوتی که در باره ی پدیده ی مردن قابل فرض است؛ تمامی آنها به یک جریان ختم می شود و آن قالب تهی کردن آدمی است که با کلمات و جملات مختلفی ادا می شود. هر عامل و حتی پیش فرضی که موجب به وجود آمدن این مسأله شود در هر صورت نوعی مواجه محسوب می گردد. حال اگر این رودررویی با شناخت نسبی  صورت گیرد مسلما زیباتر جلوه می کند. و فرض مطلوب این است که به یک شناخت کامل برسد البته تردیدی نیست که این معرفت از جنس معرفت های عقلانی و حسانی نیست بلکه نوعی شناخت فراعقلی و فراحسی است. یعنی نوعی درک و باور که منجر به مواجهه ی رفیقانه می شود نه رقیبانه. این که پیامبران و عارفان پس از شناخت نسبی از خدا، اصرار دارند که ما با مرگ دوست شویم و پذیرای آن گردیم همین است. مرگ پدیده ای عجیب و دراماتیک است. به قول مولوی مرگ همرنگ آدمی است.

مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست     پیش دشمن دشمن و بر دوست دوست

       و این تغییر نگاه از تحول شناختی نسبت به هستی و زندگی نشأت می گیرد. بنابر این برای این که به این معرفت برسیم باید تجدید نظری به زیستن داشته باشیم و مصداقی از این حدیث گردیم. کما تعیشون تموتون و کما تموتون تبعثون.

+ نوشته شده توسط عباس فضلی در چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 7:43 |
تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : پدیده,دراماتیک, نویسنده : tabefalsafia بازدید : 196 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 16:07