شب قدر چیست؟

ساخت وبلاگ

شب قدر چیست؟

    این که شب قدر چیست؟ و چه اتفاقی در آن روی داده است یا برای ما می تواند رخ دهد؟ نیاز به واکاوی دارد. ضرورت این بحث برای این است که انسان امروزی با انبوه اطلاعاتی مواجه شده که کنکاش در مفاهیم را با حساسیت بیشتری دنبال می کند. ما در جامعه ای به سر می بریم که انواع عقلانیت در آن به ظهور رسیده و تکنولوژی و صنعت مدرن به شدت افکار و اندیشه ها را دگرگون کرده است. علوم مختلف با نگرش های متفاوت سر برآورده اند. فکر و فرهنگ توسعه یافته است. تا آنجا که هیچ امر یقیینی و قطعی در جهان قابل پیش بینی نیست. به قول ماکس وبر از جهان امروز راززدایی شده است. بنابراین نمی توان به اندیشه های پیشین بدون تحلیل دل سپرد و بررسی آنها امری اساسی است.

    در مورد شب قدر اولا باید دریابیم که شب قدر پیش از نزول وحی بوده است چرا که در  قرآن می گوید: انا انزلناه فی لیلة القدر پس ظرفی به نام شب قدر بوده که مظروف یعنی قرآن در آن قرار گرفته است. بنابراین باید بپذیریم که در گذشته ی تاریخ و ادیان پیشین این امر وجود داشته است و آنها از آن بهره برده اند. حالا چگونه؟ اطلاعات چندانی در دست نداریم. حداقل می دانیم که وحی رسانی و تجربه های دینی یکی از آن استفاده هاست. خصوصا با این روایت که تاریخ پیامبران با سرنوشت بشر گره خورده است.

    ثانیا مراد از قدر ارزش و منزلت این شب است نه تعیین تقدیر و سرنوشت. از این رو پس از ذکر لیلةالقدر می گوید: و ما ادراک مالیلة القدر. یعنی تو نمی دانی این شب چه شبی است یا دقیق تر این که باید دریابی که شب بزرگی است یعنی ما به کار رفته در آیه سلبی نیست تعجبی است. پس از آن به یک ارزش افزوده اشاره می کند و آن این که لیلةالقدر خیر من الف شهر. یعنی توان فضیلت آن را بالا می برد. بیان رقم در قرآن برای توصیف کیفی است نه کمی. بنابراین مراد محاسبه ی ریاضی نیست که مثلا برابر با 83 سال می شود. چنان که ما در مقام تأکید نسبت به امری می گوییم: من هزار بار این مطلب را به شما گوشزد کردم. یا حافظ می گوید:

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است/ هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق

یا سعدی می گوید:

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم/ نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

این رقم در زبان مولانا به صد هزار هم می رسد

صد هزاران فصل داند از علوم/ جان خود را می نداند آن ظلوم

داند او خاصیت هر جوهری/ در بیان جوهر خود چون خری

 که همی دانم یجوز و لایجوز/ خود ندانی تو یجوزی یا عجوز

بنابراین مراد از برابری شب قدر از هزار شب کثرت ارزش آن است نه مقایسه

   شاید این که می گویند: حضرت علی در هر شب هزار رکعت نماز می خوانده است همین باشد. و الا خواندن این تعداد رکعت نیازمند 17 ساعت پیاپی ایستادن بر سجاده است که از قدرت یک انسان خارج است. دیگر هزارها را هم باید به همین منوال توجیه کرد.

   یکی دیگر از خصوصیات شب قدر این است که فرشتگان و روح الامین فرود می آیند. چگونگی نزول شان نمی دانیم ولی حداقل مراد این است که با پیامبر اسلام در بارش وحی همراهی می کنند. به گونه ای تجلی آن تجربه ی ناب هستند. و شاید دخیل در آن مواجید و مواریث. حال در شبی که این افاضات و افادات رخ داده به ما گفته اند شما هم بیدار بمانید شاید از این بارش و برکات اندکی هم نصیب شما شود. و مهم ترین آنها آشتی با خدا و آشنایی با تجلیات اوست.

  اما این که نزول خیرات را منحصر در یک شب بدانیم و آن را به تعیین سرنوشت بدل کنیم، خطایی فاحش است و با رحمت گسترده الهی منافات دارد. فلسفه ی این که شب قدر نامعلوم است شاید یکی همین باشد تا از انحصار خارج شود نه فقط در ماه رمضان بلکه شامل ماه های دیگر سال هم بشود. چرا که محصور کردن تعیین سرنوشت به یک شب و گره زدن زندگی بشر به یک زمان معین دور از ذهن است.

  بر فرض اگر کسی تمایل به این امر باشد اما با مانعی رو به رو شود گناه او چیست؟ یا این که برای فردی، بیماری و حادثه ای رخ نماید و محروم از درک این لحظات شود؛ چگونه قابل توجیه است؟ یا اصلا کسی در مجلسی حضور داشت و حالی به او دست نداد آیا ضرر کرده است؟ از طرفی همه ی آنچه که می گوییم در مورد ما شیعیان است. دیگر مسلمانان و پیروان ادیان چطور؟ اصلا آنهایی که به مکاتب آسمانی وابستگی ندارند چه وضعی برایشان متصور است؟ سرنوشت برای دیگران چگونه رقم می خورد؟

   نفی این فروض و پرسش ها با عدالت و رحمت الهی ناسازگار است. چرا ما باید عرصه را بر آدم ها برای درک و بهره وری از فیوضات خداوند را تنگ کنیم؟ مگر بخشش و رحمت خدا خاص ماست و فقط غضبش شامل دیگران می شود؟ باید از این تنگ نظری ها عبور کرد و عنایت و عدالت حق را گسترده دید.

    فرض عقلانی این است که برکات و خیرات خدا را منحصر در شب های قدر ندانیم و آنها را در طول سال سرشار بدانیم تا هر کسی با هر مرامی و در هر جایی از آن بهره گیرد که خود فرمود: و رحمتی وسعت کل شی(اعراف/ 159)

+ نوشته شده در یکشنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 17:36 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 131 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 22:24