مراقبه در غیاب دانش

ساخت وبلاگ

 مراقبه در غیاب دانش

    کتاب «ابرهای ندانستن» اولین بار در مصاحبه ای از استاد محمد مجتهد شبستری با نشریه ی کیان شماره 52 تیر و مرداد 1379 معرفی شد. آنجا که می گوید: یکی از عرفای مسیحی قرن چهاردهم کتابی نوشته است با عنوان ابرهای ندانستن. نویسنده برای آن که شناخته نشود، اسم خود را روی کتاب نیاورده است. او می­‌گوید: میان انسان و خداوند برای همیشه ابرهای ندانستن وجود دارد. این ابرها هیچ گاه کنار نخواهند رفت و انسان هیچ‌ گاه نخواهد دانست که خدا چیست و کیست. تنها راه نجات انسان این است که در میان ابرهای ندانستن با نوکِ تیزِ پیکانِ عشق کور حرکت کند. این انتظار که ابرها روزی کنار زده شود، حداقل در این زندگی، انتظار بیهوده‌­ای است. تعبیر «ابرهای ندانستن» نه تنها برای عشق که برای ایمان هم تعبیر مناسبی است. یعنی انسان مؤمن در فضا و موقعیتی کاملاً ابرآلود قرار دارد. آدمی که در چنین وضعیتی حرکت می­‌کند، از یک سو بلاتکلیف است، زیرا بنابر محاسبات خودش نمی‌­داند به کدام سو می­‌رود، و از سوی دیگر بلاتکلیف نیست زیرا مجذوب است و صاحب اعتماد نمی­‌تواند نرود.(سایت شخصی، بخش مصاحبه ها)

       پس از گذشت بیست سال، صبا ثابتی، به ترجمه ی این کتاب همت گماشته و در مقدمه ضمن اشاره به مطلب فوق می نویسد: به سبب احساس لزوم ترجمه ی این اثر و علاقه ی شخصی به متن و محتوای آن، و نه از آن جهت که خود را در اندازه ی این مهم می پنداشتم، تصمیم گرفتم کتاب را تهیه و آن را ترجمه کنم.(ابرهای ندانستن ص 7)

   این کتاب به کوشش کارمن آسویدو بوچر به انگلیسی ترجمه شده است و با مقدمه ی مفصلی که بر آن نگاشته، یادآور می شود که زبان انگلیسی کتاب، به دوران وسطایی نزدیک است. وی در پی نوشت ها با استفاده از کتاب «فرهنگ ابر ندانستن» در موارد بسیاری در توجیه و تعریف واژگان به کار رفته، نکات آموزنده ای را یادآور می شود که برای مترجمان و آشنایان به زبان انگلیسی بسیار کاربردی است. خصوصا این که در ریشه شناسی لغات، از سه زبان کهن و میانه و معاصر انگلیسی کمک می گیرد.

   بوچر در معرفی کتاب مذکور می نویسد: کتابی که در دست دارید ابر باران زایی است برای هر آن کس که جان او چونان کویری تشنه است. نویسنده ی ناشناس آن آموزگاری استثنایی است. او صفحه به صفحه، صبورانه توضیح می دهد که نیایش مراقبه گرانه چیست و چگونه می توان به هر گونه عطش روحی- فقدان عشق، نافروتنی و عدم آرامش- پایان دهد. او از طریق تمرینات روحی عملی، که آن ها را «ابر ندانستن» و «ابر فراموشی» می خواند، به ما می آموزد که بی وقفه عبادت کنیم و نشان می دهد که مکالمه با آن وجود رازآمیز نه تنها ممکن است، بلکه در واقع آن عمل روح است که بیش از هر عمل دیگری آفریدگار را خشنود می سازد.(ص 9) 

   این کتاب توسط یک فرد ناشناس در سن 24 سالگی تدوین گردیده است.(ص 57) همین که مؤلف ناشناخته است یعنی ما هیچ اطلاعی از زندگی شخصی او نداریم. این جدایی متن از مؤلف سبب می شود داوری ما گسترده تر و بدون تطبیق و پشتوانه ی تجربه ی زیسته ی نویسنده صورت گیرد. تصور می کنم مواجهه ی ما با دواوین شعرایی چون فردوسی و سعدی و حافظ ناشی از همین جدایی است.   

    کتاب در 75 بند تنظیم شده است. نویسنده در وجه تسمیه ی عنوان کتاب در بند 3 می گوید: نخستین باری که تمرین مراقبه می کنید، تنها تاریکی را تجربه خواهید کرد، مانند ابری از ندانستن.(ص 52) وقتی می گویم تاریکی مقصودم غیاب دانش است. هر آنچه نمی دانید و هر چه فراموش کرده اید برای شما تاریک است. زیرا آن ها را با چشم معنوی تان نمی بینید. به همین دلیل، مقصودم از ابر نیز ابر آسمان نیست بلکه ابری از ندانستن میان شما و خداوند است.(ص 60) ابرِ ندانستن یعنی چون مریم نه با فکر بل با عشق زیستن.(ص 98) بارها تأکید می کند که ابر ندانستن همان ابر فراموشی همه چیز است.(ص 127)

    تصور می کنم مفهوم ابرِ ندانستن پیش از این در الهیات عرفانی دیونوسیوس، عارفی ناشناخته که در قرن پنجم میلادی می زیسته(ص 53) به کار گرفته شده است. اتفاقا در کتاب هم نقل قولی از او آورده است. دیونوسیوس گفته: بهترین و آسمانی ترین شناخت از خداوند آن شناختی است که از نشناختن به دست می آید.(ص 234) در جهان معاصر هم کریشنا موروتی در کتاب «رهایی از دانستگی» پیرو این اندیشه است.

    در نگاه نویسنده، مراقبه به یک امر یوگایی تقلیل پیدا نمی کند. بلکه نوعی توجه به حق است. زندگی مراقبه گرانه که صرفا معطوف به یک چیز است، در آرامش سپری می شود.(ص 73) گاه گوش دادن عمیق به یک سخن را مراقبه می نامد.(ص 104) مراقبه ی حقیقی چیزی نیست جز یک کششِ ناگهانی که از ناکجا برون می آید و به سان جرقه ای از زغالی در حال اشتعال به سوی خداوند بالا می رود.(ص 58) مراقبه کاملا متفاوت با رؤیاپردازی روزانه یا توهّم یا یک پندار واهی و عجیب است. این ها نه از کششِ کورِ صادقانه و فروتنانه ی عشق، بلکه از یک ذهن خودپسند، کنجکاو و بسیار خیال پرداز برمی آید.(ص 59) چون در مراقبه دانش بازدارنده است نه یاری رسان.(ص 143) عمل مراقبه تنها چیزی است که اساس و ریشه ی گناه را از بین می برد.(ص 84) از دیگر آثار مراقبه یکی عشق ورزی به دشمن(ص 123) و دیگری قضاوت نکردن است.(ص 133)

  در کتاب، مفاهیم اخلاقی نیز متفاوت تعریف می شوند. مثلا می گوید: فروتنی عبارت است از دیدن خود به گونه ای که به واقع هستیم... آگاه بودن به نواقص خویش. این فروتنی از نوع ناقص است اما فروتنی کامل زمانی می آید که شما خوبی و عشق بی اندازه ی خداوند را تجربه کنید.(ص 78 و 93) به بیان دیگر، به جای اندیشیدن به حقارت خویش به کمال خداوند بیندیشید.(ص 119) باز در جای دیگر می نویسد: به ضعف هایتان بنگرید نه به توانمندی هایتان و به جای مرور آنچه انجام داده اید به آنچه باید انجام دهید توجه کنید. این بهترین راه رسیدن به خضوع و حفظ آن است.(ص 49) زنهار از غرور! غرور کفران نعمات خداوند است و گناهکاران را گستاخ می کند.(ص 142)

+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۴۰۰ ساعت 21:13 توسط عباس فضلی  | 

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1400 ساعت: 17:48