انتخابی در سکوت(2)

ساخت وبلاگ

انتخابی در سکوت(2)

مختومه شدن پرونده ی سیاسی

     استان هرمزگان که به حسب ظاهر دوره ی کم تنشی را در انتخابات مجلس پشت سر گذاشت. از پنج نماینده ی  فعلی فقط دو نفرش در مرکز استان دوباره به مجلس راه یافتند و یکی هم پیش بینی می شد که رأی نیاورد. نماینده ی شرق هم به گونه ای رد صلاحیت شد و نماینده ی غرب هم به رغم رقابت سالم از صحنه حذف گردید.

     اما تحلیل ماجرا را از غرب آغاز می کنم. اول تصور می شد با بازگشت غرورمندانه ی جناب زمزم نژاد که به قول خودش برای تأیید صلاحیت اش، جهت انتخابات دهم و یازدهم مجلس، 60 بار به شورای نگهبان مراجعه کرده و بالاخره توانسته بود نظر آنها را جلب و جذب نماید؛ پیروزی اش قطعی بود. اما ناباورانه از ادامه ی مسیر بازمانده و انصراف مجبورانه ی خود را اعلام نمود. این که پشت پرده ی این انصراف چه بود و که بود بماند. من تردید نداشتم اگر در صحنه می ماند؛ از رقبا پیشی گرفته و با وجود آراء بلوکه شده اش، پیروز غرب می شد.

      با انصراف زمزم نژاد، میدان برای دیگر کاندیداها مهیا شد و احمد جباری و ناصر شریفی ‌توانستند با قدرت در این میدان ترکتازی کنند. دو رقیب دیگر یعنی جناب موسوی که در دوره ی قبل با دیوانگی جناب دیوانی و تقسیم آراء، از انتخاب شدن بازمانده و صحنه را به شریفی واگذار نموده بود؛ این بار با حمایت کمرنگ اصلاح‌طلبان و برخی شیوخ منطقه، باز هم از رقابت عقب افتاد. در این میان دیگر رقیب، یعنی جناب زارعی بوشهری تصور می کرد با تکرار ماجرای انتخابات گذشته، او پیروز میدان است. غافل از اینکه شرق استان سهم اهل سنت است و کاندیدای شیعه در آنجا رأی نمی‌آورد. بنابراین رقابت بین شریفی و جباری، دو آشنای دیروز، باقی ماند.

      جناب شریفی تصور می کرد با سلام علیک های گرم و نرم در این چهار سال، دوباره گوی سبقت را خواهد ربود. اما این جباری بود که حمایت اقشار مختلف، به سوی خود جلب نموده و با قول و قرارهایی، دوباره به صحنه بازگشته و پیروز میدان شد. البته جناب جباری از طیف راست و اصول گرا است و با من که یک اصلاح طلب هستم، هیچ نسبت و سنخیتی ندارد؛ اما او را می ستایم چون توانست هیمنه و سیطره ی بیست ساله ی سید عبدالله حسینی در منطقه ی غرب را شکسته و عرصه را برای دیگران از جمله خودش فراهم نماید. به گونه‌ای که جناب حسینی برای همیشه از صحنه ی قدرت و سیاست کنار کشیده و پرونده ی سیاسی اش بسته شود. البته در این دوره هم رفیق شفیق اش جناب سید مصطفی ذوالقدر با مقاومت رئیسی از صحنه ی قدرت حذف شد و دومین پرونده ی سیاسی مختومه شد. این رویکرد برای دوره ی بعد برای مرکز استان رخ خواهد داد.

       به مصداق آیه ی قرآن " تلک الایام نداولها بین الناس " لازم است که قدرت جاری و ساری باشد و نمایندگان نباید از نجابت و سکوت مردم سوء استفاده و برای ماندن در قدرت به هر قیمتی تلاش کنند. البته این نکته را پیش از این در نشستی با حضور مقتدایی و طرفدارانش، خطاب به تمام قدرت دوستان، یادآور شدم اما کو گوش شنوا!!

     اما در شرق استان، وقتی جناب ذوالقدر از تأیید شدنش ناامید شد با مشورت، دخترش را به شرق فرا خواند. چون با توجه به روند سرد حضور اصلاح طلبان و نبود لیست و عدم حمایت سیاسی و مالی رأی آوری در مرکز بعید به نظر می رسید، بهتر است به شرق آمده و با حمایت و پشتیبانی پدرش، پیروز میدان شود. غافل از اینکه دوره ی سیاسی پدر در منطقه به پایان رسیده و چالش‌های این دوره و مطالبات مردم منطقه با وعده و وعیدهای نماینده به جایی نمی رسد. و با توپ و تشر به استاندار و وزیر کشاورزی و کشور نمی توان انتظارات آنها را برآورده کرد.

    در این میان هاشمی نخل ابراهیمی که رقیب دوره ی پیشین خود را عقب زده بود، تصور می کرد زمان پیروزی رسیده است. حال آنکه با حمایت‌های که از جناب رئیسی  صورت گرفت او پیروز انتخابات شد و با مقاومت و پیروزی ایشان، پرونده ی سیاسی ذوالقدر نیز در استان بسته شد و از این به بعد باید با جناب حسینی در همان ساختمان و آپارتمان تهران روزگار را سپری کنند.

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 13:52