ما می دانیم که سقراط هیچ نوشته ای از خود به جای نگذاشته است اما افلاطون در کتابهای خود از شیوه ی زندگی او سخن می گوید. در واقع افلاطون به اتکاء گفتهها و ناگفتههای سقراطی به معرفی خود می پردازد. مونتنی هم در کتابهای خود معتقد است راه سکوت سقراطی را ادامه داده است و به هنر زندگی دست یافته است. نیچه نقدهایی بر اندیشه سقراط می زند اما به گونهای از هنر زندگی به سبک سقراطی سر در می آورد. فوکو هم در تقابل با اندیشه های نیچه به نوعی از بدفهمی های او از زندگی و تفکر سقراطی پرده برمیدارد و خود را محق پیروی از سقراط میداند. در این میان الکساندر نهاماس با پیگیری شیوه زندگی از زبان افلاطون، مونتنی، نیچه و فوکو سبک متفاوتی از هنر زندگی را ارائه می دهد در مجموع تمام شخصیت های کتاب "هنر زندگی" راه و رسمی را می آموزند که تشریح سبک زندگی است. ما هم با مطالعه ی نظر دیگران خود به یک نتیجه ی مطلوب رسیده و زندگی می کنیم. البته همه ی این موارد جز در گرو خواندن و نوشتن تحقق پیدا نمی کند.
تب فلسفی...برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 169