پیوند عرفان

ساخت وبلاگ

پیوند عرفان

        در داستان کتاب " ملت عشق " خانم اللّا با مفهوم عشق بیگانه است و با خواندن کتابی از نویسنده ای ناشناخته به نام عزیز زاهارا به رازهای  ملاقات مولانا و شمس پی برده و مفهوم عشق را شناسایی می کند. او به رغم وضعیت اسفبار خانواده ی خود با نویسنده به مکاتبه و مکالمه می پردازد. موضوع تا آنجا پیش می‌رود که نویسنده نقش شمس و اللّا رل رومی را می‌پذیرد و در نهایت عزیز به سرطان مبتلا می‌شود. اللّا در آستانه ی چهل سالگی، زندگی یکنواختی تجربه می کند اما با خیانت همسرش روبرو است.

        کتاب "ملت عشق" اثر الیف شافاک به خاطر ابتکار در پردازش قوانین عرفانی در قالب یک رمان متفاوت، مورد استقبال عمومی قرار گرفته است. به گونه‌ای که مولوی پژوه معاصر، دکتر سروش، یک جلسه ی سخنرانی خود را به این کتاب اختصاص داده و بدون توجه به روایت داستان، و با ستایش از مترجم آن جناب ارسلان فصیحی، رابطه ی رمزگونه ی مولانا و شمس را بازگو می نمایاند. رازآلود بودن رابطه ی شمس و مولانا از جمله رخدادهای عرفانی است که بحث و حدیث های بسیاری را به دنبال داشته است. از طرفی تمزیج یک داستان با عرفان، بدعتی است که توسط شافاک در عرصه ی کتاب نویسی رخ داده و سبب جذب رمان خوانان به این اثر شده است.

       من براین باورم که کتاب‌های اثرگذار و فیلم های ماندگار، یک حقیقتی را در خود نهفته دارند که دستیابی به آن مشکل بل محال است. یعنی نویسنده و کارگردان، به عمد خود را پشت کتاب یا فیلم پنهان ساخته اند. ملت عشق از جمله این کتاب‌هاست. نویسنده می‌گوید: کتاب من با حرف بی صدا شروع شده است تا چون تخلص خاموش مولانا هزار حکایت در خود جای دهد و به گونه ای متفاوت روایت کند.(ص 36)

         نکته ی دیگر این که کتاب، حاصل فکر یک خانم است. زنان در عصر حاضر یکی از پایه‌های رمان‌نویسی جهان را به خود اختصاص داده‌اند اما الیف شافاک به آمیختگی عناصر داستان و عرفان پرداخته و از این جهت منحصر به فرد است. من تردید ندارم که او متأثر از خانم آنماری شیمل در حوزه ی عرفان شناسی شرقی است. شخصیتی که آثار شگرفی در این زمینه دارد. حضور عنصر زن در فرهنگ بانی و فرهنگ سازی دوران معاصر امری مبرهن و مبین است. حتی در کشور ما در سال 1396 اولین بار مترجمان زن، گوی سبقت را از مردان ربوده و بر آنها پیشی گرفتند.

       نکته ی سوم این که کتاب به مثابه ی نامه نگاری است. از شهرهای مختلف یکی برای دیگری نامه می نویسد. در عنصر نامه نگاری نوعی احساس و عاطفه حضور دارد. به نظر می‌رسد در آن نه حقایق کتمان و نه حرف‌ها سانسور می‌شود. نامه ها به رابطه ی ضرب خورده ای اشارت دارند که در قالب گلایه و شکایت ظاهر می شوند. کتابهایی که به این سبک نوشته شده؛ بسیار جذاب اند. مانند " نامه به کودکی که هرگز زاده نشد(فالاچی) چهل نامه به همسرم(ابراهیمی) نامه ای به پدرم(کافکا) یا پری دخت اثر عسکری. 

       نکته ی چهارم در این اثر، سفر است که مکمل نامه هاست. چون نامه از شهری به شهری و کشوری به کشوری نوشته می شود. در این رمان عرفانی-فلسفی نامه ها از بوستون آمریکا به بغداد، از قیصریه به بغداد و از سمرقند به قونیه ارسال می شود. در سفر حرکت است و در حرکت نشاط، لذت و انتظار حضور دارد و به تعبیر نویسنده عشق سفر است و مسافر این سفر چه بخواهد و چه نخواهد از سر تا پا عوض می شود.(ص 135)

     تصور می کنم نوشتن کتاب "ملت عشق" در راستای ارتباط بین فرهنگ شرق و غرب است. شافاک با بیان چهل قانون عشق برآن است تا ذهن و زبان جامع غربی را درگیر اندیشه های عرفانی شرق کند و راهکارهایی برای کاهش آسیب های خانوادگی و اجتماعی ارائه دهد. هر چند گفتگوهای بین الادیانی در دوران اخیر به صور مختلف در قالب سمینار، سمپوزیوم، کتاب و مقاله دنبال شده است اما هنوز مردم شرق و غرب نگاه بیگانه به همدیگر دارند. گویا این تلاش ها نتوانسته است آنها را به هم نزدیک کند. البته تأثیرپذیری فکری و فرهنگی شرق در پاره ای متفکران و آثار آنان مشهود است. مثلا الهام گیری شوپنهاور از بودا یا هگل از مولانا و یا وام گیری نیچه از زرتشت را نمی توان انکار کرد. اما شخصیت های بزرگی چون پروفسور آنماری شیمل، هلموت ریتر، لویی ماسینیون، سیمون وی و پل نویا تلاش جدی خود را صرف پیوند عرفان شرق و غرب کرده اند.

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 13 شهريور 1398 ساعت: 13:55