رسوایی آخرت

ساخت وبلاگ

رسوایی آخرت

     دیشب به اتفاق دوستی به خانه ی یکی از همشهریان رفتیم. او که معلمی بازنشسته است از این که 9 میلیارد دلار دولت تدبیر گم شده به شدت ناراحت بود و می گفت: از شنیدن این خبر بیمار شده ام. در اثنای سخن قصه ی قاضی ای نقل کرد که به جز باجگیری از مردم به ناموسشان هم دست درازی دارد. جریان را به یکی از مهمانان اش که از تهران آمده تعریف می کند او هم با نفوذی که داشته کمتر از یک هفته او را از این مقام عزل نموده است. با خوشحالی قضیه را دنبال می کند و درمی یابد که قاضی حکم معاون دادستان در مرکز استان را گرفته است!!

    دوستم هم از خرافاتی که به نام دین و امام حسین(ع) در جامعه رواج یافته گلایه ها داشت. و می گفت: من در عجبم که امامان ما گنبد و بارگاه طلایی به چه کارشان می آید؟ در حالی که مسلمانانی گرسنه پیرامون شان زندگی می کنند. مگر در حیات خودشان دستگیر فقرا و ضعفا نبودند؟ چرا ما از زندگی شان درس نمی گیریم؟ ما راه شان را گم کرده ایم.

    مجلس که به پایان رسید راهی خانه شدیم در میانه راه توقفی داشتیم. دیدم یک گوشت فروشی باز است به داخل رفتم گفتم: آقا این کله چند قیمته؟ پاسخ داد 45 هزارتومان گفتم: گوشت کیلو چنده؟ گفت: 55 هزارتومان. سر را پایین انداخته مغازه اش را ترک کردم.

   به خانه آمدم و گشتی در سایت ها زدم. اخبار استیضاح وزیر کار هنوز داغ بود. پزشکیان که متهم است دخترش در عسلویه کار می کند پاسخ داده بود او بر خلاف آنچه گفته اند؛ چهار میلیون بیشتر نمی گیرد خودم هم با این تخصصی که دارم اگر مطب می زدم ماهی 500 تا 600 میلیون درآمد داشتم با خود گفتم: امثال شما زیادند که این درآمد را می گیرند. ولی جای تعجب اینجاست که چقدر پزشکی درآمد زاست که آقای وزیر سابق بهداشت هم آرزوی بازگشت به آن دارد. اتفاقا یکی از پزشکان هم که مدت ها برای ادامه ی تحصیل بندرعباس را ترک کرده بود اخیرا در چهار راه مرادی مطب اش راه اندازی شده است. در تبلیغات اینستاگرامی همه به او تبریک گفته بودند ولی من نوشتم: برای پزشکان همه راه ها به چهارراه مرادی ختم می شود!!! این ایام هم که زمان انتخاب رشته ی کنکوری هاست بیشتر تجربی ها در آرزوی قبولی پزشکی هستند. جالب است بدانید در هیچ جای جهان  نه تب پزشکی وجود دارد و نه پزشکان حقوق گزاف دریافت می کنند.

       برای گریز از اوضاع آشفته ی سیاسی، اقتصادی و قضایی کشور، کتاب "نوشته های اساسی شریعتی" که به کوشش بیژن عبدالکریمی تدوین شده را به مطالعه گرفتم. دکترشریعتی در بخش سوم کتاب یعنی اسلام و ایران نیم نگاهی دارد به آخرین روزهای پیامبر اسلام(ص) که بر منبر رفت و از مردم حلیت طلبید و فرمود هر کس از من طلبی دارد بفرماید تا طلب او را پس دهم و اگر به او آزاری رسانده ام هم اکنون تلافی کند. مردی برخاست و مطالبه سه درهم کرد؛ حضرتش به او داد. دیگران او را شماتت کردند اما پیامبر فرمود: رسوایی این دنیا آسانتر از رسوایی آخرت است. فرد دیگری فریاد زد ای پیامبر یک بار بر بدن من تازیانه ای زدی حضرت لباس اش را بالا کشید گفت بیا تلافی کن او هم خود را به پیامبر رساند و بر بدن پیامبر بوسه زد.  

   در بازگویی این همه خاطرات تلخ، به این فکر فرو رفتم که گویا وزرا و وکلا و اطبای ما، اخلاق و آخرت را به کلی فراموش کرده اند. نه به خود رحم می کنند و نه به کشور. از ماست که برماست.

تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 184 تاريخ : سه شنبه 13 شهريور 1397 ساعت: 4:23