تب فلسفی

متن مرتبط با «اشمئزاز» در سایت تب فلسفی نوشته شده است

اشمئزاز فرهنگی

  • اشمئزاز فرهنگیخاطرات نوروزی 1390 هنوز خستگی سفر از تنم بر طرف نشده بود که قلم به دست، خاطرات نوروزی را پس از یادداشت های اولیه به نگارش در آوردم. امید که با این خستگی و دلبستگی، خداوند توان انتقال ایده ای از جنس خاطره را به این بنده ارزانی نماید.1- به خلاف آمد عادت، پیش از آن که نوروز و میمانان نوروزی از راه برسند، ماجراهای تلح و شیرین ما از راه رسید. صبحگاه یک روز اسفندماه، وقتی برای دریافت نامه ی ارسالی از بندر دیّر به تنها ترمینال درب و داغان بندرعباس رفتیم، راننده با سماجت مبلغ ده هزارتومان را مطالبه کرد. گفتم بر اساس کدام قانون باید این مبلغ پرداخت شود؟ راننده که از اهالی بندر لنگه بود، گفت: قانونی وجود ندارد. من تا بندر لنگه نامه ها را پنج هزارتومان می برم. راننده ی کمکی که از اهالی برازجان بود، به مدد راننده ی لنگه ای آمد و همین نرخ غیرقانونی را اعلام کرد. پیش از آن که چانه زنی ما کارگرافتد با راننده ی همشهری به گفتگو پرداختم و گفتم: آیا راننده ی معتاد حق رانندگی در سطح جاده را دارد؟ با کمال پررویی گفت: خیر ما برای رانندگی کارت سلامت داریم و از سر تا پایمان هر هفته تست می کنند. گفتم: خودمانیم، گودی چشم، دندان های کرمی رنگ و آناتومی بدن و لحن صحبت کردن شما نشانه های بارز اعتیاد است. راننده ی اولی هم که از شما تابلوتر است. پاسخ داد: من گاهی سیگار می کشم ولی راننده ی لنگه ای ورزشکار است و ما الان شش روز است که از خانواده دوریم. البته من رابطه ی بین صدور کارت سلامت برای معتادان حرفه ای از سوی اداره ی بهداشت و تست هفتگی و شش روز دوری از خانواده و سیخ سنگ در قسمت بار اتوبوس و گرفتن مبلغ ده هزارتومان در قبال تحویل یک نامه ی عادی را نفهمیدم. ولی همین قدر می دانم که جز صدو, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها